، خصوصاً از این مستضعفین. آن بالاییها به مردم کاری ندارند، آنها مشغول کار خودشان هستند، آنها ناراضی میخواهند درست کنند. و نکتهاش هم معلوم است؛ که از آن شهواتی که به طور آزاد داشتند، حالا نمیتوانند داشته باشند. آن شهوات آزادانهای که آنها داشتند، هر کاری دلشان بخواهند بکنند، هر مجلسی بخواهند تهیه کنند، هر بساطی بخواهند درست کنند، حالا دیگر در جمهوری اسلامی نمیشود این معنا. از این جهت، آنها یا کارشکنی میکنند یا کاری به شماها ندارند. اما آن که شما را از آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتاری بیرون آورد و آورد به مقام دولت رساند، این مردم بودند. تا این مردم را دارید خوف اینکه بتوانند به شما آسیب برسانند، هیچ نداشته باشید؛ برای اینکه آنها آسیب را با یک نقشههایی درست میکنند؛ نمیآیند بریزند ملت را بکشند. آنها ملت را میخواهند از آن کار بکشند، نمیخواهند مملکت خراب کنند، میخواهند مملکت آباد باشد، از آن چیز ببرند. آنها با یک نقشههایی، بین دولت و ملت شکاف ایجاد میکنند؛ بین دولت و روحانیت شکاف ایجاد میکنند. این شکاف کم کم اگر زیاد شد، اسباب نارضایتی شد، مردم از دولت منحرف میشوند. [آن وقت] شما یا باید با سر نیزه با مردم رفتار کنید یا بروید کنار.