در صدر اسلام همان مسجدی که عالِم در آن بود، همان مسجد هم ارتشی بود؛ و سردارهای سپاه هم همان جا بودند و با هم نماز میخواندند و با هم اطاعت میکردند، و با هم، هم جنگ میرفتند، یک همچنین وضعی داشت. شما قبل از اینکه این نهضت بشود، هیچ وقت با این آقایان مجتمع نمیشدید یک جایی؛ و هیچ وقت هم پیش ما نمیآمدید، ماها با هم گاهی مجتمع میشدیم، شما هم با هم؛ و هر دو هم از هم جدا. این نهضت اسباب این شد که ما همه با هم حالا هستیم، نه من از شما میترسم؛ نه شما از من؛ و نه آقایان از شما فرار میکنند؛ و نه شما از آقایان فرار میکنید، همه رفیق و دوستید. این آرامش خاطری که الآن در ما هست و در شما، که شما آرامش دارید از اینکه نمیترسید از ملت و آرامش دارد ملت از اینکه نمیترسد از شما، این یکی از برکات اسلام است که به ما رسیده است، و این ارزشمند است خیلی.