فیلم
 
کلیدواژه:

اینها خیال می‌کنند که با این مسائل می‌شود دیگر برگرداند یک ملتی را که جوانهایش می‌آیند پیش من- یک دفعه و دو دفعه نه، زیاد- و از من تقاضا می‌کنند که تو دعا کن که ما شهید بشویم، این از ترور دیگر نمی‌ترسد، این شهادت را می‌خواهد، با آغوش باز دنبال شهادت [می‌رود] این تعلیم اسلامی این طوری است. رمز پیروزی ملت ما همین بود که دیگر نمی‌ترسیدند از اینکه بروند توی خیابان بکشندشان. می‌رفتند، خیلی هم کشته می‌شدند. بالاخره هم با همین فریادها و دادها و «الله اکبر» ها پیروز شدند. رژیم اسلامی این طور است که افرادش از مسجدند. از مسجد نهضت می‌شد. و از مسجد می‌رفتند به میدان، به میدان جنگها. در جمعه‌ها که خطابه می‌خواندند، یا غیر جمعه که می‌رفت آن سردارشان منبر و صحبت می‌کرد، از آنجا راهشان می‌انداخت برای اینکه بروند مبارزه کنند. و یک همچنین روحیه، که از مسجد تحقق پیدا می‌کند، این دیگر نمی‌ترسد از اینکه حالا من بروم شاید چه بشود. این مسجدی است، این الهی است. آدم الهی نمی‌ترسد از اینکه حالا شاید من [را] هم بکشند. بهتر! ما می‌رویم، جای بهتری داریم. آنها باید بترسند از مردن که خیال می‌کنند وقتی مردند، تمام شد قصه، یا اگر تمام نشده، آنجا که بروند چه خواهد کرد با آنها. اما آنهایی که راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان، اینها چرا بترسند؟ نمی‌ترسند.

لینک مرتبط

دیدگاه ها

نظر دهید

اولین دیدگاه را به نام خود ثبت کنید: