ما مخالف با ترقیات نیستیم. یکی از تبلیغاتی که بعد از زمان همین محمد رضا، از آن اوایل که وقتی دید در قم یک شورشی شد، یک جنبشی شد، این در صحبتهایش کرد که این آخوندها با همه مظاهر تمدّن بَدَند. اینها میگویند ما الاغ سواری میخواهیم! در یکی از نطقهایش بود که من در دنبال او این صحبت را کردم که تو این حرف را که داری میزنی همین وقتی است که بعض مراجع ما با طیّاره رفتند به مشهد چطور تو میگویی ما الاغ سواری میخواهیم؟ ترویج میکردند؛ یعنی تبلیغ میکردند، برای اینکه این فعالیتی که ممکن است این طایفه داشته باشند فلج کنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است جوانها داشته باشند فلج بکنند؛ و آن فعالیتی که ممکن است معلِّمین و دانشآموزها داشته باشند فلج کنند. حالا که ما در یک همچو مقطع از زمان واقع شدیم که آنها- بحمد الله- رفتند، دیگر تمام شد کارشان، جهنم ان شاء الله رفتند، حالا که نوبت به شما رسیده است و شما سرپرستی میخواهید بکنید از فرهنگ، باید حالا توجهتان در این باشد که آنی که آنها به ماها میخواهند تحویل بدهند تحویل نگیرید، خودتان کار انجام بدهید. نمیگویم من تمدن آنها را تحویل نگیرید؛ آنی که آنها میخواهند به ما بدهند تمدن نیست، آن آنی است که تباه میکند ما را. آن همان تمدنی است که «دروازه تمدن» به ما داد! آن همان است، چه بود؟ هر جایش بروید خراب است.