و از مسائلی که لازم است من تذکر بدهم این است که این انقلابی که در ایران حاصل شد، این انقلاب پیروزیش در اثر دو مطلب بود: یک مطلب مهمش که از همه مطالب بالاتر بود این بود که مردم با اسلام پیش رفتند، یعنی سرتاسر این مملکت فریادشان، فریاد این بود که ما اسلام را میخواهیم. از آن رژیم سابق که یک رژیم فاسد بود، مردم بدی دیدند در طول عمرشان. جوانهای ما در تمام عمرشان؛ از آن وقت که چشم باز کردند، بدی دیدند. و این رژیم را فاسد میدانستند. و از آن طرف مسلمان بودند. به اسلام عقیده داشتند. از این جهت ما هر مطلبی را از ملتی بخواهیم اخذ بکنیم، باید ببینیم که زبان ملت چیست تا بفهمیم که این ملت چه میخواهد. خودمان بخواهیم حکم بکنیم که این ملت ما فلان [موضوع] را میخواهد، این حرف غلطی است. حرف صحیح این است که ما مطالعه کنیم در حال ملت. گوش بدهیم به صدای ملت ببینیم چه میخواهد. ملتی که همه فریاد میزنند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم، «نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی» ما دیگر حق نداریم که بنشینیم بگوییم که نه، این ملتی که قیام کردهاند، برای این قیام کردهاند که دمکراسی باشد. در اسلام همه چیز هست به معنای سالمش. اما ما میبینیم که همه مردم دارند میگویند که ما جمهوری اسلامی میخواهیم. ما حق نداریم که تاویل کنیم و بنشینیم خودمان هر چه دلمان میخواهد بگوییم که نخیر، مردم که این حرفها را دارند میزنند، یک چیزی دیگر را ما گردنشان بگذاریم. این خلاف واقع است.و امر دومی که بود، این بود که همه قشرها با هم متحد شدند. در این مساله همه متحد بودند. اگر یک اشخاصی هم بودند که انحرافی داشتند، در این شوری که مردم داشتند، آنها ساکت بودند، کارشکنی نمیکردند. همه با هم مجتمعاً عمل کردند و پیش رفتند و همه با هم اسلام را میخواستند. این دو تا مطلب اساس پیروزی این مملکت بود. و اگر ما خیال کنیم که الآن ما تا آخر مساله را حل کردهایم یک خیال باطلی است. ما الآن اگر اوایل راه نباشیم، بین راه هستیم، [هنوز] نرسیدیم به آن مقصدی که داریم.