اینهایی که میگویند دیکتاتوری، اسلام را نمیفهمند چی هست. فقیه اسلام را نمیدانند. خیال میکنند ما، هر فقیه، هر فقیه، هر چه هم فاسد باشد این حکومت، فقیه اگر پایش را این طور بگذارد، اگر یک گناه صغیره هم بکند از ولایت ساقط است. مگر ولایت یک چیز آسانی است که بدهند دست هر کس؟ اینها که میگویند که دیکتاتوری پیش میآید- نمیدانم- این مسائل پیش میآید، اینها نمیدانند که حکومت اسلامی حکومت دیکتاتوری نیست. مذهب مقابل اینها ایستاده. اسلام مقابل دیکتاتورها ایستاده. و ما میخواهیم که فقیه باشد که جلوی دیکتاتورها را بگیرد. نگذارد رئیس جمهور دیکتاتوری کند. نگذارد نخست وزیر دیکتاتوری کند. نگذارد رئیس مثلًا لشکر دیکتاتوری بکند. نگذارد رئیس ژاندارمری دیکتاتوری بکند. نه اینکه بخواهیم دیکتاتوری درست کنیم. فقیه میخواهد چه کند دیکتاتوری را؟! کسی که زندگی عادی دارد و نمیخواهد این مسائل را، دیکتاتوری برای چه میخواهد بکند؟ حکمفرمایی در کار نیست در اسلام. علاوه حالا در این قانون اساسی که این قدر احتیاط کاری هم شده، آقایان هم این قدر احتیاط کاری کردهاند که یک دفعه مردم بیایند خودشان تعیین کنند یک خبرههایی را، این دیکتاتوری است؟! این خبرهها را یکی بیاید بگوید که در یک شهری از این شهرها یک کسی فشار آورد روی مردم که بیایید به این شخص رای بدهید. حتی تبلیغات هم نشد. مردم اینها را میشناختند. مردم میدانستند اینها را. اگر صد دفعه دیگر ما بخواهیم خبرگان تعیین کنیم، یا خود این آقایان تعیین میشوند یا یکی مثل اینها. مردم با رای آزاد، من گمان ندارم در هیچ جای دنیا این طور واقع شده باشد. این طور رای داده باشند. مردم این طور عاشقانه رای داده باشند به یک مطلبی. همین جمهوری اسلامیاش را آن طور عاشقانه رای دادند و آن طور اکثریت.