بعد هم حالا میگویند که وقتی که در امریکا رایگیری کردند- حالا به آن اندازهای که خودشان میدانند- امروز یا دیشب بود که، پنجاه و پنج [درصد] از جمعیت امریکا با مداخله نظامی مخالفاند. یک غلطی از اول میکنند، بعد میخواهند عذرش را بخواهند. حالا میگویند ملت ما مخالف است. خوب ملت آنها موافق باشد بسم الله. مگر میشود حالا در دنیا یک همچو کارهایی را کرد. این حرفها مال سابق بود، نه مال حالا.حالا دنیا یک چیز دیگر شده. حالا اگر صدای اینها درآید در آنجا، شرق منفجر میشود. نه شرق تنها، غرب هم منفجر میشود. مگر میشود حالا از این کارها کرد. بعد حالا از آنجا دست بردارند. نه مداخله نظامی نه از باب اینکه، مثلًا فرض کنید، خوب ملت هم با آن موافق نیست. حتی گفته بودند که اینها میگویند که اگر اینها را هم بکشند، مداخله نظامی نباید بشود. اگر این جاسوسها را بکشند هم، مداخله نظامی نباشد. خوب، اگر یک همچو حرفی راست باشد معلوم میشود که آنها به عقل آمدهاند که پنجاه نفر آدم جاسوس را فرضاً کشته- که بنا ندارند حالا اینها را بکشند- پنجاه نفر را بکشند اسهل است از اینکه یک مملکتی، چند تا مملکت، خود امریکا به خاک و خون کشیده بشود. این معلوم میشود یک خردهای به عقل آمدهاند. از اول هم معلوم نبود که این خیالها باشد.
حالا دیگر چسبیدهاند به اینکه «ما خیر، محاصره اقتصادی میکنیم» بسم الله، محاصره اقتصادی بکنید ببینیم چه میکنید. اینها حرف است. محاصره! مگر دنیا تابع آقای کارتر [است؟] مگر همه دنیا میخواهند زحمت بکشند که آقای کارتر بشود رئیس جمهور!