از آن روزی که یک پیروزی نسبی برای این ملت حاصل شد و این سد را شکستند و دست اجانب قطع شد از این کشور، از آن وقت شروع کردند به ایجاد اختلافات و توطئهها. یک راهش این بود که در هر قدمی که ملت برمیدارند یک اختلافی ایجاد کنند. راجع به اصل جمهوری اسلامی حرفها بزنند و مقالهها بنویسند و نطقها بکنند. راجع به مجلس خبرگان صحبتها بکنند که حالا هم دارند میکنند. راجع به قانون اساسی مسائل بگویند و حالا هم دارند میگویند. حالا هم که قضیه رئیس جمهور است. تا کنون از قراری که گفتند صد و بیست نفر خودشان را کاندیدا کردند. نه اینکه اینها نمیدانند که کاندیدایی است که اثری ندارد برای اینکه رئیس جمهور بشود فلان آدم، بیشتر اینها الّا نادرشان میدانند که موفق نمیشوند، لکن یک مقصد دیگری در کار است غیر از ریاست جمهور، و آن این است که همان ایجاد یک تشنج و اختلاف و این چیزها. برای آنها مطلوب است که کشور ما مشغول باشد. همیشه مشغول باشد به چیزهای داخلی خودش و این شلوغیهایی که در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود. بعد هم راجع به مجلس شورا مصیبت زیادتر است. آنجا دیگر از همه زیادتر است. در هر صورت تمام این مسائل دور میزند به اینکه این جمهوری اسلامی آن طوری که باید تحقق پیدا نکند. اگر تحقق پیدا بکند، برای آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر کوتاه میشود و این یک ضربهای است بر غرب، بر شرق، و آنها میخواهند که نشود یک همچو مطلبی. و ملت ما باید آن قدری که توجه به این آشفتگیهای داخلی داشته باشد توجه به چیزهای دیگر نداشته باشد. همه را باید تحت نظر بگیرد. لکن آنکه صدمه بیشتر به ما میزند همین اختلافات داخلی است. او برای یک طرف میکشد، او برای طرف دیگر میکشد. همین هواهای نفسانی است که در انسان هست. همین خودخواهیها و خودپسندیها است که در انسان هست. همین گروه دیدن و خودگرایی به گروه و اینهاست که در انسانهایی که برای خدا نمیخواهند کار بکنند هست.