شاه مخلوع در یکی از کتابهایش که بعد جمع کردند، این کلمه بود که بعد از اینکه این قوای ثلاثه آمدند و اجتماع کردند سرانشان در تهران، او نوشته است که اینها صلاح دیدند که من باشم، ما باشیم در ایران. بعد آنهایی که اطرافش بودند، لا بد به او فهماندند که بد غلطی کردی. آن کتاب را با آن جملهاش را دیگر محو کردند و جمع کردند، از قراری که گفتند. این یک سندی است از زبان یک نفری که در اینجا به طور ظلم سلطه داشت، این یک اقراری است از او، به اینکه آنها من را در اینجا قرار دادند. قبل از او برای پدرش هم همین مساله بود، منتها آن را خود انگلیسها در رادیوی دهلی اقرار کردند، گفتند ما رضا خان را آوردیم در ایران و سلطنت به او دادیم، لکن به ما خیانت کرد و او را بیرون کردیم. این هم اقراری بود که انگلستان کرد. آن هم اقراری بود که همان کسی که دست نشانده خود آنها بود کرد. در یکی از صحبتهایش محمد رضا گفت که لیست وکلا را از سفارتخانه مینوشتند و پیش ما میفرستادند، و ما ملزم بودیم که آنها را وکیل کنیم. ما، هم وکلا را با این کلمه میشناسیم و هم محمد رضا را، و دستگاههای دولتی را با این کلمه میتوانیم بشناسیم و هم امریکا و شوروی و انگلستان را. اینها شواهدی است که هست.