بسم الله الرحمن الرحیم
حب نفس، منشا تمام فسادها در طول تاریخ
من امیدوارم که این سال جدید و سالروز جمهوری اسلامی به همه ملت ایران و ملتهای مستضعف جهان و به آقایانی که در اینجا مجتمع هستید، مبارک باشد و قشر مستضعف ان شاء الله، پیروز باشد و مستکبران جهان در سراشیب سقوط باشند. و از شما آقایان، چه اعضای حزب جمهوری اسلامی و چه اعضای بانک و چه آن کسانی که در بانکها و در سایر جاها به عنوان «انجمن اسلامی» کار میکنند، من تشکر کنم و امیدوارم که همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بیشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگیزههای الهی پیش برویم و این انگیزههای الهی و اسلامی در همه نقاط جهان متحقق بشود.آن چیزی که دنیا را تهدید میکند، سلاحها و سر نیزهها و موشکها و امثال این نیست. آن چیزی که دارد این سیاره ما را در سراشیبی انحطاط قرار میدهد، انحراف اخلاقی است. اگر انحراف اخلاقی نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر ندارد. آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط میکشاند، این انحطاطهایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این حکومتها، از انحطاط اخلاقی، دارد تحقق پیدا میکند و همه بشر را دارد سوق میدهد به سراشیب انحطاط و نمیدانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظهبفرمایید که این سلاحهای بزرگ مدرن، که الآن در دست ابرقدرتهاست، این سلاحها در چه امری از امور کار میرود؟ آیا برای خیر بشر است؟ برای تامین صلح است، چنانچه مدعی هستند؟ یا برای هلاکت بشر و برای خودخواهیهایی که این سران دارند؟اینکه در روایات ما هست که حُبُّ الدنیا راس کُلِّ خَطیئَهٍ «1» این یک واقعیتی است. و اساس حب دنیا هم، ریشه حب دنیا هم حب نفس است که آن هم حب دنیاست. تمام فسادهایی که در بشریت پیدا شده است، از اوّلی که بشریت تحقق پیدا کرده است تا کنون و تا آخر، منشاش همین حب نفس است. از حب نفس است که حب به جاه، حب به مقام، حب به مال و حب به همه انگیزههای شهوانی پیدا میشود. و انبیا اساس کارشان این بوده است که این حب نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب کنند و نفسها را مهار کنند. و انبیا هم آن طوری که میخواستند موفق نشدند، و تا آخر هم نتوانستند آن طوری که دلخواه آنهاست، تحقق پیدا [کند] و در حکومت عدل بقیه الله هم عدالت جاری میشود، لکن حبهای نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است، وهمان حبهای نفسانی است که [بعض] روایات هست که حضرت مهدی- سلام الله علیه- را تکفیر میکنند. «2» حقیقتاً راس همه خطاها، خطیئتها همین خودخواهیهاست و تا این خودخواهیها در بشر هست، این جنگها و این فسادها و این ظلمها و ستمگریها هست. و انبیا اینکه دنبال این بودند که یک حکومت عدلی در دنیا متحقق کنند، برای این است که؛ حکومت عدل اگر باشد، حکومتی باشد با انگیزه الهی، با انگیزه اخلاق و ارزشهای معنوی انسانی، یک همچو حکومتی اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار میکند و تا حد زیادی اصلاح میکند. و اگر حکومتها به دست جباران باشد، به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصی باشد که ارزشها را در آمال نفسانی خودشان میدانند، ارزشهای انسانی را هم گمان میکنند که همین سلطهجوئیها و شهوات است، تا این حکومتها برقرار هستند، بشریت رو به انحطاط است، و اگر آمال انبیا در یک کشوری تحقق پیدا بکند آن- و لو بعض آمال انبیا- آن کشور رو به اصلاح میرود.
بینظیر بودن مسئولین و ملت ایران
شما مقایسه بکنید این جمهوری اسلامی را در زمان ما، مقایسه بکنید این سران جمهوری اسلامی در کشور ما و این حزب جمهوری اسلامی در کشور ما [را] مقایسه بکنید با هر کشوری که میخواهید انتخاب کنید. شما هر کشوری را که انتخاب کنید، من گمان نمیکنم که روی هم رفته، مثل این کشور ایران، این طور که ملت به حسب نوع و حکومت و مجلس و روسائی که هستند و در کارها دخالت میکنند و اداره میکنند کشور را، شما گمان ندارم که نظیری برایش پیدا بکنید.من نمیخواهم بگویم که ما نقیصه نداریم، الی ما شاء الله نقیصه داریم و الی ما شاء الله ما هواهای نفسانی داریم، لکن به مقایسه ما میخواهیم حساب کنیم. نه اینکه صد در صد جمهوری اسلامی الآن آن خطی را که انبیا میخواستند، طی میکند، یا حزب جمهوری اسلامی یا سایر نهادهائی که در کشور هست؛ ما هیچ یکمان مدعی نیستیم که تمام اینها صد در صد تمام است، لکن مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای تبارک و تعالی به این کشور وزیده است، یک بارقه الهی به این کشور تابیده است و به واسطه همین نسیم روح بخشی که با عنایت حق تعالی در این کشور وزیده است، این کشور را رو به اسلام و آمال انبیا دارد سوق میدهد، و لو اینکه در بسیاری از جاهایش اشتباهات هست و بسیاری از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شدهاند، لکن ما روی هم رفته، مطلب را در هر جامعهای باید حساب بکنیم. در یک جامعه، ما نمیتوانیم بگوییم که افراد همهشان سالمند. در تمام دوره دنیا، زمان انبیا و بالاترین زمانی که بشر یک راسی داشته است مثل انبیا، و در اسلام مثل رسول اکرم، مع ذلک، وقتی که حساب میکنند، حساب جامعه را باید بکنند، نه حساب افراد را؛ ببینیم جامعه رو به اصلاح و صلاح است یا جامعه رو به انحطاط است. من نمیخواهم بگویم که جوامع بشری و افرادی که در سایر جوامع زندگی میکنند، آنها منحطاند، لکن میخواهم عرض کنم تشکیلات را، که بهتر میتوانیم به آن اطلاع پیدا بکنیم، وقتی حساب بکنیم تشکیلاتی که در ایران هست، بدون اینکه در نظر یک عصبیتی در کار باشد، این تشکیلات از تشکیلاتی که در سایر کشورها هست، بهتر است. این تشکیلات رو به اسلام دارد میرود و این تشکیلات میخواهد که آمال انبیا را متحقق کند و در سایر تشکیلات لا اقل، ما سراغ نداریم که این طور باشد. آنهائی را که اطلاع داریم، و لو فردی، افرادی در آن پیدا بشود که صالح باشد، لکن تشکیلات روی هم رفته وقتی حساب میکنیم، تشکیلات رو به انحطاط است.
ادله انحطاط اخلاقی در دنیا
ما از بعضی موارد محدود و جزئی میتوانیم که مسائل را تا یک حدودی به دست بیاوریم. شما ملاحظه بکنید که از وقتی که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است، کشورهائی که با این جمهوری اسلامی مخالفت کردهاند چه وضعیتی داشتهاند تا بفهمیم که انحطاط اخلاقی تا چه اندازه در بشر هست.این جمهوری اسلامی از اول که نهضت اسلامی این مردم تحقق پیدا کرد و کم کم انقلاب تحقق پیدا کرد، از همان اول، فریاد این جمعیتها و گروهها در هر جا که بودند، فریاد این بود که با «الله اکبر» پیش میرفتند. خدا و ذکر خدا در فریادهای آنها بود. و تا حالا هم و از اول تا حالا در این بینها هم، این ذکرهای الهی و یاد خدا در این کشور زنده است و این اسلامخواهی و اخلاق اسلامی خواهی در این بشر زنده است. لکن کدام کشور است- الّا نادر- که ما را مسلمان بداند حتی؟ ما هر چه فریاد بزنیم که ما اسلام را میخواهیم، بسیاری از این کشورهاست که میگویند که اینها زرتشتی هستند، مثلا؛ گبر هستند، آتشپرستاند! این جز انحطاط اخلاقی در دستگاههای دولتی- و لو- در بسیاری از کشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصی که توجه به این مسائل دنیائی- آن چیزی که بر دنیا میگذرد- داشتهاند، [میدانند که] از اول با اسرائیل مخالف بودهایم.
بیشتر از بیست سال است که صحبتهای ما همیشه راجع به این بود که اسرائیل نباید یک کشور مستقلی باشد، و باید این ظالم را از این دنیا برداشت، خطر دارد، خطرناک است.
لکن تا حالا هم همین کشورهایی که میگویند ما مسلمان هستیم و اسلامی هستیم، تا حالا هم ما را با اسرائیل همدست میدانند! ما که از اوّل امریکا را ظالم میدانستیم و ستمگر میدانستیم، و کشور خودمان را در دامان او به واسطه خیانت حکومت سابق اینجا، در دامن او میدیدیم هست، مخالفت کردیم با او، مردم قیام کردند و «مرگ بر امریکا» گفتند و عمل هم کردند و آن لانه جاسوسی را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ کارشان، تا امروز هم به ما گفته میشود که اینها با امریکا همدستاند! کانّه امریکا و ما- هر دو با هم همدست هستیم- که با امریکا مجادله کنیم! این جز انحطاط اخلاقی است که در این سران کشورها [ست،] بسیاری از کشورها رو به سراشیبی دارند میروند؟
صدام را وادار کردند که به این کشور اسلامی حمله کند و از زمین و هوا و دریا حمله کرد به ما و بعضی از اشخاصی که آن وقت سردمدار بودند، خیانت کردند به این کشور و در عین حالی که اطلاع داشتند، چیزی نگفتند. لکن همین صدامی که حمله کرد به کشور ما، با اسم اسلامی و اینکه با گبرها میخواهم مبارزه کنم، با این اسم خودش را آرایش میداد و این، جز یک انحطاط اخلاقی کثیف هست؟ و آنهایی که از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برایش فرستادند، اینها همه میگویند ما مسلمان هستیم و طریقه ما طریقه اسلام است، با کی اینها دارند مبارزه میکنند؟ با آن جمعیتی که از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حکومت تا مجلس و تا هر جا انسان ملاحظه میکند و آنها هم میدانند، همه هر چه دارند هی فریاد اسلام را میزنند؟ آنهایی که میگویند ما مسلم هستیم و مسلمان هستیم و طریقه اسلام را داریم؟ آنها در رادیوهایشان، در تبلیغاتشان، در تلویزیونشان و در نطقهایشان و در سایر چیزها، وقتی که ملاحظه کنید، میبینید که همان آثاری است که زمان شاهنشاهی در اینجا بود؛ همان وضع است. و حالا ما این بنگاههای تبلیغاتیمان، این مطبوعاتمان و این رادیو و تلویزیونمان و این ارگانهایی که هستند و این قوای ثلاثهای که هستند. اینها وقتی که صحبت میکنند یا رادیو از آن پخش میشود امور، اکثراً پخش اسلام و احکام اسلام نیست؟ کجای دنیا شما سراغ دارید که در رادیویش درس فقه باشد، در رادیویش درس فلسفه الهی باشد؟ و کجا سراغ دارید که رادیو اکثر وقتش را در تبلیغات اسلامی دارد صرف میکند و همین طور تلویزیون؟ و کدام حزب را سراغ دارید که سران آن حزب مثل سران حزب جمهوری اسلامی باشد؟
البته من افراد را نمیشناسم، لکن سران را میشناسم و چیزی [را] که آنها تصدیق بکنند، ما هم تصدیق میکنیم. من نمیخواهم بگویم که در حزب جمهوری اسلامی، افرادی خودشان را وارد نکردهاند یا افرادی هم نیستند که اشتباهاتی داشته باشند یا تعمداتی، لکن- روی هم رفته را ما باید حساب بکنیم که- روی هم رفته، وقتی که حساب بکنیم، این حزب را با حزبهای دیگری، مثلًا با حزب توده یا احزابی که در زمان محمد رضا بود، سران آنها [را] با سران اینها، افراد آنها [را] با افراد اینها، طرز عمل آنها [را] با طرز عمل اینها مقایسه بکنیم و انصاف داشته باشیم، میبینیم که این وجهه، وجهه انسانی و اسلامی است و آنها به حسب نوع، این طور نیستند.
اینکه مخالفت میکنند با سران اینها، با خود اینها، با سایر ارگانهایی که در ایران الآن هست، این مخالفت جز این است که مخالفت با اخلاق انسانی و ارزشهای انسانی است؟
اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همین طور ارتش ما هست، دست صدامیها هم هست، دست اردنیها- یعنی حکومتش- هست و دست امریکا و شوروی هم هست. همه اینها اسلحه دارند. ما اسلحههای کوچک داریم، آنها اسلحههای بزرگ دارند. این اسلحهها وقتی به کار میرود، خود اسلحه- فی نفسه- اشکالی ندارد؛ چیزی نیست، خود شمشیر- فی نفسه- چیزی نیست.شمشیر حضرت علی بن ابی طالب با شمشیر ابن ملجم یک شمشیر، یک جور بودند- شاید شمشیر او تیزتر هم بود- لکن او که این شمشیر را به کار میبرد، آن میزان است.
آنکه یک ضربت را با عبادت ثقلین مساوی میداند و افضل، با آن ضربتی که همین موجودی [را] که یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین است به خاک و خون میکشد، این میزان است؛ آن که ضربتها را وارد میکند میزان است.
بکارگیری اسلحه برای اهداف الهی
از اول این جنگ تحمیلی، ما ببینیم که سپاهیان ما و ارتش ما اسلحههای خودشان را در چه کار به کار بردند، در چه جهت به کار بردند. و امریکا و آنهایی که دنبال [اویند]- یعنی، صدام را وادار کردند به این امر- آنها در چه کار. وقتی ملاحظه میکنیم، میبینیم که طیارههای آنها دزفول و آبادان را، اهواز و اندیمشک را، امثال اینها را میکوبد، و آن مردم را کوبیده است، و آنجاها را خراب کرده است، و الآن یک خرابهای بعد از اینکه اینها بروند، یک خرابهای دست کشور ما هست، و اسلحههای ما [در] دفاع از این ملت ضعیف است، [که] به کار میرود، در راهی که خدا فرموده است، اسلحههای ایران الآن- غیر آن که دست منحرفین است- آن که به حسب تودههای مردم میزان است، به حسب اجتماع میزان است، این اسلحهها در راه تحقق آرمانهای اسلامی و الهی دارد به کار میرود و آن اسلحهها در راه تخریب و براندازی اسلام دارد به کار میرود. اینکه من عرض میکنم که دنیا تهدید به فنا [میشود،] از راه سراشیبی در اخلاق دارد حرکت میکند، برای این است که این دو طایفهای که یک طایفه حمله کردند وزن و بچه مردم را آواره کردند و همین طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره کردند و کشور ما را آن طور خراب کردند که ما سالها باید زحمت بکشیم، تا برش گردانیم به حال اول، میبینیم که کشورهای مختلفی با یک همچو ستمگر و یک همچو خبیثی دارند کمک میکنند؛ اسلحه میفرستند و همه چیز، افراد هم میفرستند تبلیغات میکنند، اکثراً صرف وقت میشود برای اینکه این جمهوری اسلامی را از بین ببرند.از قراری که در این نوشتهها یا در گفتهها بود، رئیس جمهور امریکا گفته است که این جنگ را دیگر باید یک کاری بکنیم از بین برود؛ برای اینکه این جنگ دیگر به نفع امریکا نیست. شما ببینید این چه اقراری است که یک نفر آدم، رئیس جمهور یک کشور ابرقدرت- به اصطلاح- همچو اقرار میکند که جنگ تا حالا به نفع امریکا بوده است؛ برای اینکه جنگ برای به هم زدن این جمهوری اسلامی بوده است، حالا که میبینیم نمیشود این کار و ممکن است که جمهوری اسلامی رشد زیاد بکند و سایر کشورهای مسلمان هم بیدار بشوند، پس حالا یک خطری است برای امریکا، دیگر به نفع امریکا نیست. حالا تقاضا کرده است از همه اشخاصی که دست اندر کارند که بیایند و این جنگ را به یک طوری به صلح برگردانند. و ما که از اول میگفتیم که ما جنگ با کسی نداریم، ما با همه عالم میخواهیم صلح داشته باشیم، ما اختلافی با کسی نداریم، ما نمیخواهیم برویم کشورگیری کنیم، ما دفاع میکنیم؛ دفاعی که اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام هستیم؛ هر چه فرموده است عمل میکنیم. اگر فرموده بود که دفاع هم نکنید، ما مینشستیم سر جایمان. فرموده دفاع کنید، باید بکنید. آنها هجوم کردند و ما دفاع. به جای اینکه اینهایی که میگویند ما مسلمان هستیم، این کشورهایی که میگویند ما اساس کارمان بر اسلام است، اینها [باید] به یک آیهای از قرآن عمل میکردند. ما همه قبول داشتیم که اگر یک طایفهای بغی کردند و طغیان کردند و به طایفهای دیگر از مسلمین چه [ظلم] کردند، همه باید با او جنگ کنند تا او برگردد به حکم خدا. وقتی برگشت آن وقت بنشینند اصلاح کنند. «3»
تعیین متجاوز، خواسته منطقیِ ایران
ما همان حرف اوّل که گفتیم، همان حرف اوّل را همه زدیم. در مجلس صحبت شده همان بوده، رئیس جمهور صحبت کردند همان بوده، نخست وزیر صحبت کردند همان بود. رئیس مجلس صحبت کردند همان بود. حرف ما یک حرف منطقی صحیح انسانی است. یک کسی که تجاوز کرده به ما و این همه خسارات به ما وارد کرده است و در کشور ما هست الآن هم، خوب، حرف صحیح ما این است که خوب، از کشور ما برو. متعدی آن است که توی کشور دیگری است. و شما اگر چنانچه از این جوامع بین المللی که ما میشناسیمشان- یعنی تا حدودی- بخواهید دعوت کنید که بنشینید و ببینید متجاوز کی است، مطمئن باشید که اگر از یک کشورهای صالح- اگر باشند- نخوانید اشخاص را برای رسیدگی، آنها قبلًا شما را محکوم کردهاند! قبلًا آنها ما را متجاوز شاید محسوب کرده باشند! و اینها همان انحطاطی است که من عرض میکنم رو به انحطاط اخلاقی ما هستیم و ما باید چه بکنیم و اسلام باید چه بکند با این اخلاقی که دیگر به افتضاح کشیده شده است، با این وضعی که دیگر آن روزی که اینها شکست خوردند و رفتند بیرون و زدند ایرانیها آنها را بیرون کردند، آن روز هم باز هی گفته میشود که صدام افراد خودش را خواسته است دیگر! بعد از اینکه واضح شده این مساله در همه جا، از خارج آمدند دیدند و گفتند که مساله چی بوده، حالا هم باز آنجا را نمیخواهند به رو بیاورند که شکست خورده، میگوید که ایشان خواستند افرادش را لا بد صلحجویی بوده این! اینها همه علایم این است که دنیا رو به سراشیبی است؛ یعنی، این قشرهایی که دارند دنیا را اداره میکنند اینها رو به سراشیبی هستند.و ملتها باید متوجه به این معنا باشند که ملتها را اینها نکشانند همراه خودشان رو به سراشیبی. ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند، آنها را رو به فساد میکشد، جوانها را رو به فساد میکشد. و خدا میداند که آن قدر لطمهای که بر عراق وارد شده است از این حزب کافر عفلقی و بر جوانهای آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است! آن که انسان را و کشورها را تهدید میکند این انحرافات اخلاقی است که تهدید میکند، و الّا سلاح- فی نفسه- چه اشکال دارد؟
ممانعت از ورود افراد منحرف در حزب و انجمنهای اسلامی
یعنی ما از مساله بگذریم. یک چند کلمهای با آقایانی که در اینجا تشریف دارند، عرض کنیم. من اطمینان به این آقایانی که میشناسمشان که در راس این حزب بودند و سابق هم بعضی دیگر که بودند. خوب اینها را ما با آنها بودیم و میشناسیم. لکن این آقایان چند نفر هستند و احاطه به تمام کشور و حزب جمهوری اسلامی در تمام کشور را ندارند. باید اشخاصی که در هر جا هستند و متکفل این امر هستند و اشخاص صالح هستند، با کمال دقت و با کمال وسوسه، ملاحظه کنند که افرادی که- خدای نخواسته- انحراف دارند و افرادی که میخواهند خودشان را وارد کنند در این چیزهایی که به نفع اسلام است و منحرفش کنند، مبادا باشد در آنها. حتی یک فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعیت زیادیاند الآن که در حزب هستند. باید توجه کرد به اینکه آنهایی که در راس هستند، خیلی درباره آنها- یعنی، در هرجا هستند، در راس به طور مطلق نه، رده بالا را نمیگویم- آنهایی که در جاهای دیگر هستند و اداره میکنند حزب جمهوری اسلامی را، باید توجه کنند که در همان مرکز اداریاش و تبلیغاتیاش و چیزهای دیگری که دارند، مبادا یک نفر از اشخاص منحرف با یک صورت بسیار- مثلًا- اسلامی، وارد شود؛ توجه به سوابقشان بکنند، به لواحقشان، به خانوادههایشان و به کارهایی که میکنند؛ توجه بکنند. یک وقت انسان میبیند که یک چیزی بسیار خوب است، لکن آمدند و منحرفش کردند و لا اقل، بدنامش کردند. اینها الآن به همین قدر کافیاند که یک چیزی که مورد توجه مردم هست بدنامش کنند. اینها در صدد این هستند که هر چه ما داریم بدنام بشود؛ دولت را، مجلس را و جمهوری اسلامی را و حزب جمهوری را [میخواهند بدنام کنند.] باید ما توجه بکنیم به اینکه راهی که خدا پیش پای ما گذاشته است و ما میخواهیم همان راه را برویم، اشخاصی نیایند وارد بشوند و راه را منحرف کنند. این شیطان از روز اول، [سخن] خدای تبارک و تعالی را اگر ملاحظه فرمودهاید، تهدید کرده که من بندههای تو را، مینشینم و منحرف میکنم. «4» این تهدیدی است از طرف شیطان به خدا. اینها این طور هستند که تا آن آخرین نفسشان، وقتی نرسیدند به آن که باید برسند، تا آن آخرین نفسشان، لا اقل، اگر دستشان نمیرسد که بکشند اینها را، بدنام کنند اینها را. و این چه بهتر که وارد بشوند در این جمعیتهایی که به اسم «اسلام» دارند کار میکنند؛ مثل انجمنهای اسلامی که در همه جا هست.این انجمنهای اسلامی، خود انجمن اسلامی یک چیز خوبی است، مطلوبی است و افرادش هم ان شاء الله، اکثراً خوبند، لکن باید توجه داشته باشد این انجمنها که افرادی که در این انجمن وارد میشوند، اینها چه کاره هستند و وارد میشوند. یک وقت شما میبینید که انجمن اسلامی منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا یک خلافهایی را انجام بدهند تعمدی و بخواهند بدنام کنند این انجمنهای اسلامی را، یک وقت میبینید در سطح کشور انجمنهای اسلامی را میگویند: بله، اشخاص مخالفی هستند اینها. باید خود اشخاصی که تماس دارند با افراد، در هر جا که هستند، خودشان باید دنبال این مطلب بروند که اصلاح کنند قضیه را، و افراد با شناسایی، با شناسایی بروند. اگر فرض کنید یک انجمن اسلامی باشد که بیاید و کم کم بخواهد یک جایی که هست آنجا را به هم بزند، ادارهای را حیثیت اداریاش را به هم بزند، بدانید این «انجمن اسلامی» نیست. انجمن اسلامی باید ناظر به امور باشد و معین هرجا که هست، باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامی- مثلًا، در بانک که هست- بخواهد افراد صالح را هی بگوید چطور و بیرون کند و افراد ناصالح وارد بکند، این انجمن اسلامی نیست. باید ملتفت باشید که اشخاصی که در بین شما هست، انحراف نداشته باشند که به واسطه انحراف، شما را به انحراف بکشند یا لا اقل، بدنام کنند. و بالاخره، ما هر چیزی که در این مملکت الآن داریم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانک و چه سایر ارگانهایی که داریم، باید ما کوشش کنیم که اینها بخورد به جمهوری اسلامی. خوب، ما ادعا کردیم که ما جمهوری اسلامی را میخواهیم، همه ملت هم موافقاند با این؛ جمهوری اسلامی میخواهند. آنهایی که مخالفاند معدودی هستند. خوب، ما که میگوییم که نظام جمهوری اسلامی را در ایران، ما متحقق کردیم، آن وقت اگر- خدای نخواسته- بیایند مجلس ببینند که مجلس را بعضی آوردهاند خراب دارند میکنند، بروند دولت، دولت هم ببینند همین طور است، همین طور یک وقت بشود «شیر بیدم و شکم» «5» ما باید کوشش کنیم که اینها را تا آن اندازهای که قدرت داریم به همین چیزی که اسلام میخواهد، مبدل کنیم.
لزوم تطبیق امور بانکها با احکام شرع
بانکهای ما باید توجه به این معنا داشته باشند که بانک، بانک اسلامی است امروز، نه بانک زمان رضا شاه و محمد رضا شاه. بانکها باید فکر این مطلب باشند که مسائل خودشان را با اسلام تطبیق بدهند و همه جا این طور باید باشد. ما از- روی هم رفته- جامعهمان هیچ نگرانی نداریم. روی هم رفته، جامعه ما یک جامعه اسلامی است و دارد رو به اسلام میرود، امّا از این خصوصیات و افراد نادر، که گاهی وقتها اشخاص بسیار خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند وارد بشوند و با ورود خودشان، انحراف ایجاد بکنند. و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب، یک نفر آمده است- فرض کنید- در این محل و خرابکارها، دیگران نیستند. نه، یک نفر فاسد یک وقت میبینید که یک انجمنی را فاسد میکند و یک کشوری را رو به فساد میکشاند. ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم.این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود، او را تعقیب و مجازات میکنند، برای این [است] که اینهایی که این طور فسادها را در یک مملکتی میکنند، و لو توی خانهای این کار را میکنند، این کم کم سرایت میکند و جامعه را رو به فساد میبرد. خدای رحمان و رحیمی که با همه بندگانش رحمت دارد و میخواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشریع، این طور فرموده است. آن وقت یک نفر آدمی که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را باید بکشید، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با این آدم است، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کم کم کشیده میشود به فساد؛ فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، این ور، آن ور. اگر منحصر به خودشان بود، حرفی نبود، امّا فساد سرایت میکند، اخلاق فاسد سرایت میکند به همه، کم کم میببیند یک وقت یک کشوری فاسد شد اسلام از اوّل جلویش را خواسته بگیرد؛ گفته این کسی که این فساد را کرده، باید با او این جور رفتار کنید تا از اوّل نگذارد رشد پیدا کند این فساد.
شما هم باید، موظفید، در بانک موظفند، در انجمنهای اسلام موظفند، جمهوری اسلامی و حزب جمهوری اسلامی موظف است و دولت و همه موظفاند به اینکه نگذارند یک مورد هم فساد وقتی واقع شد، اغماض نکنند؛ همان یک مورد را تعقیب کنند و همین یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند، یک وقت یک جمهوری به فساد کشیده بشود یا لا اقل، به این طور کشیده بشود که بدنام بشود در دنیا. به اندازه کافی ما اشخاصی که مبلّغینی که بخواهند این جمهوری اسلامی را به بدنامی بکشند به قدر کافی در دنیا ما داریم؛ خودمان نباید یک کاری بکنیم که کمک بشود به قدر کافی دنیا با ما دارد مخالفت میکند. ولی شما اگر خودتان را حفظ بکنید و اگر اخلاق اسلامی در خودتان نفوذ بکند و همه توجه به این مسائل داشته باشید، [میدانید] که از اخلاق اسلامی، یکی از امور مهمش قضیه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه پیشرفت کردهایم از این معنا بوده. تا کنون این جمهوری اسلامی از اولی که انقلاب پیدا شده، چه در آنجایی که قطع ریشههای فساد را کردند و از بین بردند تا آنجایی که در امور کشور کارسازی کردند، بازسازی کردند، در اثر این وحدتی بوده است که اینها داشتهاند که یکی از [نمونههای] اخلاق اسلامی است.
این برادری یکی از اموری است که در قرآن کریم، همه ما را برادر خواندند؛ «6» مسلمانها را، مومنین را. و برادرها باید با حسن نیت و برادری مجتمع باشند و بحمد الله تعالی، هستند. ما باید این نعمت الهی، که خدا این را نعمت حساب کرده- این نعمت، بزرگترین نعمت است- این نعمت الهی را ما باید حفظش کنیم. مادامی که این نعمت الهی را ما حفظ کردیم، در امان هستیم از همه شیاطین. و آن روزی که ما این نعمت را- خدای نخواسته- از دست بدهیم، آن روز است که خلل وارد میشود به کشور ما. و من امیدوارم که به همین نحوی که الآن دارد پیش میرود و جمهوری اسلامی دارد پیش میرود [ادامه پیدا کند] و همه کسانی که در ایران یک کاری انجام میدهند، یک فکری را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند، [باز هم باشند] و تا کنون هم بحمد الله، هر چه توطئه بوده است در اثر همین بیداری که ملت ما دارند و بیداری که دولت ما دارد و سایرین دارند، همه خنثی شده است و ان شاء الله، از این به بعد هم خنثی خواهد شد.
خداوند ان شاء الله، به همه شما، به همه کشور، کشورهای اسلامی، به همه ملتهای مسلمان، آگاهی به مقداری که بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت کنند به نوع بشر، ان شاء الله، توفیقش را عنایت بفرماید. و امیدوارم که این جمهوری اسلامی ان شاء الله، برسد به مقامی که خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله علیه. و ان شاء الله، خداوند ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در کردار خوش یاری کند، و هواهای نفسانی ما را ان شاء الله، با عنایت خودش و قدرت خودش سرکوب کند.
و السلام علیکم و رحمه الله.