بسم الله الرحمن الرحیم
میهمان واقعی در ضیافه الله
امیدوارم خدای تبارک و تعالی این عید سعید را به همه مسلمین و به کشور ما و ملت ما مبارک کند، و امیدوارم که با عنایت خودش با ما رفتار کند. ما مهمانهای خوبی نبودیم برای خدای تبارک و تعالی. ما را دعوت کرد به ضیافت، او میزبان بزرگ و ما میهمانان هیچ. چه بگوییم در مقابل این نعمت بزرگ الهی که ملتها را دعوت کرده است به ضیافه الله، ضیافه الله با همه اسماء. و ما چگونه شکر این نعمت را بجا بیاوریم. ما که خودمان را میشناسیم که هیچ نیستیم و هر چه هست، اوست. لکن او عنایات خاصه خودش را مبذول میکند و ما را میهمان و خودش را میزبان ما قرار میدهد. یا ما را بالا برده است تا آن حدی که این لیاقت را داشته باشیم با عنایات او، یا عنایت خودش را متنزل کرده است، همان طوری که قرآن را متنزل کرده است در ماه رمضان. قرآن نازلهای است که پس از عبور از حجابهای نور، وارد شده است در ماه مبارک رمضان، آن هم بر قلب مبارک رسول خدا، و از آن جا باز متنزل شده است تا رسیده است به آن جایی که با زبان گفته میشود؛ حالا کیفیت نزول قرآن خود یک مساله مهم است، و کیفیت گرفتن قرآن از وحی الهی و از ملکی که مامور این کار است، آن هم یک بحث مهم است که ما دستمان از آن کوتاه است. لکن آنی که ما از خودمان اطلاع داریم، ما مهمانهای خوبی نیستیم برای خدا. اگر میهمانهای خدا از قبیل رسول خدا و ائمه هدی هستند، ما چه بگوییم. و آن میزبانیای که از آنها میکند، دست ما از آن کوتاه است.لکن ما متکی هستیم به لطف او، و ما متکی هستیم به عنایات او. و ما در ماه رمضان هر چه قصور کرده باشیم، تقصیر کرده باشیم، در این روز مبارک از او عیدی میخواهیم؛ او به فضل خودش با ما رفتار کند، نه به عدلش. امیدوارم که خداوند این ملت که مهیا شده است برای این که خدمت کند به مسلمین و اسلام، این را توفیق بدهد که بتواند از عهده این خدمت بزرگ برآید، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا.
گرفتاری ملتها در چنگال قدرتها
بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهایی که بر آنها سرپرستی میکنند غاصبانه. ملتها همه گرفتار چنگال این قدرتها هستند که خودشان را مصلح میدانند، صلاح جو میدانند، با اصلاح حرف میزنند. چه بکنیم ما با این وضعی که در دنیا امروز هست؟ وضعی که قدرتهای بزرگ دارند با بشر، و بدتر از او، وضع انفعالی که حکومتها دارند.مصیبت برای مسلمین این است که گرفتار یک همچو حکومتهایی هستند که همهاش انفعالی، وضع انفعالی دارند و برای عالم مصیبت این است که کسانی با ادعای صلح دوستی و به ادعای طرفداری از تودهها به همه مردم ظلم میکنند. آنها که خودشان را طرفدار حضرت مسیح جا زدند و ادعا میکنند که حضرت مسیح فرموده است که: اگر چنانچه کسی به شما سیلی زد آن طرف صورتتان را بگیرید تا سیلی بزند، گرچه این دروغ است، حضرت مسیح، پیغمبر بزرگ خدا یک همچو حرف غیر صحیح را نخواهد زد.
اگر به مسیح مجال داده بودند، همان طوری که موسی با قوم خودش با فراعنه عمل کرده بود، آن هم عمل میکرد. لکن مجال نداشت. مع الاسف اینهایی که میگویند ما طرفدار مسیح هستیم از آنهایی که کمونیست هستند و اصلًا به خدایش اعتقاد ندارند، اینها بدتر میکنند. که یعنی دیگر نمیشود گفت این از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. اینها به مسیح آن نسبت را دادند آن هم دروغ، لکن خودشان که میگویند ما طرفدار همچو ایدهای هستیم، ببینید چه سیلیها به مردم میزنند. مردم چطور گرفتار اینها هستند. آنها از آن طرف، از این طرف هم مسلمانها که ملتهایشان تحت سلطه، و دولتهایشان منفعل از این قدرتهای بزرگ.
عدم تزکیه منشا ظلم و ظلمپذیری
اگر همین ماه مبارک رمضان مسلمین خودشان را به طور جمعی به ضیافت خدا وارد کرده بودند و تزکیه کرده بودند، تصفیه کرده بودند خودشان را، ممکن نبود زیر بار ظلم بروند. زیر بار ظلم رفتن مثل- ظالم- ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی، در نماز عید، این سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزکیه و ذکر الله، ذکر اسم الله: قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی و ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّی «2». تزکیه، ذکر اسم الله و صلوه، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا میکردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشدیم. دولتها تزکیه نشدند و نخواهند شد- مگر خدا عنایت کند- و ظالمند. ملتهایی هم که تزکیه نشدهاند، بار ظلم را به دوش میگیرند. عذر ندارند ملتها در مقابل پذیرش ظلم، ایران این عذر را از آنها منقطع کرد.آن قدرتی را که ایران شکست، در آنها نیست، در بین حکومتهای دیگر نیست، لکن مردم اول متحول روحی شدند و بعد هم آن کردند که دنیا دید. و این کشوری که الآن در دست شما آقایان است، کشوری است که با تحول روحی یک همچو مساله را پیش آورد، لکن حفظ این تحول اهمیتش بیشتر از اصل تحول است. باید همه کوشش کنند در حفظ این تحول. این جوانهای شما که آنها میخواستند بکشندشان به مراکز فساد و آنها را از خود بیخود کنند تا حکومت کنند، این جوانها را خدای تبارک و تعالی توفیق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص کردند و به معابد رفتند، یعنی، همان سنگرهایی که معابد الهی است. آنهایی که به ما اشکال میکنند که شما چرا سازش نمیکنید با این قدرتهای فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه میکنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را میکنند. آنها نمیدانند که انبیای خدا چه رویهای داشتند؟ با ظالم چطور برخورد میکردند؟ یا میدانند و خودشان را به کوری و کری زدند؟ سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما میگویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی اینکه دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به انْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ باسٌ شَدیدٌ «3»، «آخَر الدواء الکی «4»»؛ بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد، آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخِرْ دواست.
متضرر شدن دولتهای اسلامی در جنگافروزیها
در عین حالی که کشور اسلام، کشور اسلامی ایران و مسئولین این کشور دائماً این مطلب را گوشزد میکنند که ما با این دولتهای اسلامی میخواهیم دوست باشیم، دست اخوت به هم بدهیم، با ملتها میخواهیم همراه باشیم، همقدم باشیم و اگر این طور بشود دیگر ظلمی در این ممالک اسلامی از طرف قدرتهای بزرگ نخواهد شد، لکن حکومتها تزکیه نشدهاند؛ حکومتها وارد به صیام نشدهاند، وارد به ضیافه الله نشدهاند. دامنمیزنند به جنگ و به این که جنگ را توسعه بدهند. نمیدانند که توسعه این جنگ، خانه خرابی برای آنهاست. آن که با یک زندگی متوسط ساخته است، از جنگ نمیترسد.پاسدارهای ما که یک زندگی عادی هم کمتر دارند، از جنگ نمیترسند. ارتشی ما که یک زندگی عادی دارد، از جنگ نمیترسد. جنگ به او ضرری نمیزند. آنهایی که دارای کاخها و بساط هستند آنها باید بترسند، ضرر به آنها میرسد. ما مهیا کردیم خودمان را برای اینکه برویم دنبال رفع ظلم، تا آنجا که میتوانیم با نصیحت، با دست دوستی، با محبت با این اشخاصی که همسایه ما هستند از این کشورهای اسلامی، با مودّت، با دوستی، دائماً مسئولین ما این حرف را میزنند، لکن آنها از باب این که وارد به ضیافه الله نشدهاند- عَلی قُلُوبِهِمْ حِجاب «5»، صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقلِوُن «6»- با دست خودشان، خودشان را فانی میکنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانی است، از جای دیگر به ما چیزی نمیرسد، هر چی میرسد از ماست- «انَّما هِیَ اعْمالَکُمْ تَرُدُّ الَیْکُمْ»- همه چیزهایی است که از خود ما هست؛ چه مفاسدی که در دنیا بر بشر وارد میشود، از فساد خود آدم است، فساد حکومتهاست، نفسهای خبیثه است، و چیزهایی که در آن عالم به ما میرسد، آنها هم از خود ماست. بهشت را اعمال شما آباد میکند و جهنم را هم اعمال ما میافروزد. ما الآن در صراط هستیم، همان صراطی که یک طرفش دنیاست، یک طرفش عاقبت. و ما الآن در صراط داریم حرکت میکنیم. این پرده که برداشته شد، آن وقت صراط جهنم که از متن جهنم میگذرد، یعنی، آتش دورش را گرفته، این از وسط اینجا میگذرد، باید از اینجا عبور کنید. دنیا همین جور است. فساد که همان آتش است بر شما احاطه کرده، باید از همین بین فساد عبور کنید، به طوری که سالم عبور کنید.
انبیا عبور میکنند، جُزنا وَ هیَ خامِدَهٌ «7»، آنها آتش خاموش است برایشان، همان طور که برای حضرت ابراهیم خاموش بود، سرد بود [برای] آنها آتش خاموش است. مومنین هم با سلامت میگذرند، آتش خاموش نیست اما آتش به آنها ضرر نمیزند. انعکاس همین دنیاست، یک چیز دیگری نیست، همین است که اینجاست، همه چیزهایی که در آن عالم واقع میشود عکس العمل همین چیزهایی است که در این عالم است. الآن- صراط- ما در صراط هستیم و الآن صراط در متن جهنم است و الآن صراط برای انبیای بزرگ و اولیای بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الآن برای مومنین سالم است و برای دیگران مُحیطَهٌ بِالْکافِرین، وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرین «8»، این الآن احاطه دارد نه «سَیُحیطُ»، الآن محیط است، منتها نمیتوانیم حالا ادراک کنیم. آن چشم، بسته است الآن، آن حجاب است. حجاب که برداشته شد، آن که اهل جهنم است میبیند توی جهنم است. حجاب که برداشته شد، آن که اهل بهشت است، میبیند در بهشت است، برزخ هم برای او بهشت است. برزخ هم برای آن طرف دیگر جهنم است. القبر إما حفره من حفر النیران او روضه من ریاض الجنه «9». چشم از اینجا برداشته شد یک ورق دیگری پیش میآید، آن ورقی که یک وقتی پیش آمد، دیگر کار گذشته است، ما امروز باید فکرش را بکنیم.
توصیه و نصیحت به کشورهای حامی صدام
اگر تهذیب نفس باشد، نه از جنگ میترسد کسی، نه از صلح ابا دارد؛ از هیچی باک ندارد. اما وقتی تهذیب نفس نیست، میگوید: اگر جنگ نکنیم، شاید آن طرف ما چه بکند. این جنگافروزیهایی که الآن میبینید در منطقه دارد میشود، روی همین معناست، روی هوای نفس است، هوای نفس وادار میکند که به یک کشوری حمله کنند. هوای نفس وادار میکند که منطقه را به آتش بکشند و انسان میسوزد در این هوای نفس خودش، در همین عالم هم میسوزد. و ما حالا هم به همه کشورهای منطقه نصیحت میکنیم، نصیحت بر همه- همه باید نصیحت کنند هم را- نصیحت میکنیم که از این جانور دست بردارید، این آدم شدنی نیست. این صدام محال است که آدم بشود. از این دست بردارید، خودتان را مبتلا نکنید به آن چیزی که نباید مبتلا بشوید. ما نصیحت میکنیم، ما خیرخواه شما هستیم. ما هیچ روزی به عراق حمله نکردیم، الآن هم ما در حال دفاع هستیم. یک روز اگر مهلت بدهیم، ایران را به هم میزند. ما الآن در حال دفاع هستیم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دوتا نیستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستیم از یک ملتی که گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، اداریاش گرفتار است، همه چیزش گرفتار یک حزب جهنمی است. این اخباری که از آنجا میآید، انسان را میلرزاند که اینها چه گرفتاری دارند. و اسف در این است که در بین همه کشورها، یک منحرفی با یک دستاری سرش و یک تحت الحنک، در بین جماعت مسلمین اینها هستند، و دامنمیزنند به این امور. یعنی، اسلام را با آن دشمناند، آن آخوندهای درباری بدتر- برای این که- اگر اسلام بیاید، آخوند درباری بدتر لطمه میبیند تا آن ارتشی، آنها به صلاح نزدیکترند. این طایفهاند که اگر فاسد شدند، عالَم را فاسد میکنند.و ما باید کوشش کنیم که ان شاء الله این چیزی که در ایران پیدا شده است، ادامه پیدا کند. و این تحولی که در جوانهای ما پیدا شده است در همه ما پیدا بشود. من وقتی فکر این پاسدارها را، این ژاندارمری را، این ارتش را که در آن گرمای شدید خوزستان دارند برای اسلام خدمت میکنند [میکنم]، واقعاً از خودم خجالت میکشم که ما چه هستیم و آنها چه هستند، ماها چکارهایم و آنها چکارهاند. آنها تهذیب شدند- تا اندازهای البته- و ما ماندیم در این صف نعال «10». و از خدا میخواهیم که با ما با لطف و عنایات خودش رفتار کند، به ما رحم کند و ما را از این گردابی که در آن مبتلا هستیم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند ان شاء الله به همه شما توفیق بدهد که برای این ملت خدمت بکنید. به ملت توفیق بدهد که برای این دولت خدمت بکند. به همه ما توفیق بدهد که برای اسلام خدمت کنیم، و همت ما رفع ظلم از مظلومین و قطع ید مستکبرین باشد.
و السلام علیکم و رحمه الله