اینها با این اسماء مختلف، مثل «حزب دمکرات»، دمکراتِ کذا، حزب «فدائیان خلق» و این طور الفاظ بیمعنا به این کارهای خلاف انسانی ادامه دارند میدهند، با قلم گاهی، با عمل گاهی و همان طور که من پریروز عرض کردم، این گناهش گردن ماست. انقلاب نباید این طور باشد. ما میخواستیم و آقایان میخواستند که بعد از انقلاب هم خیلی با ملایمت رفتار کنند، آزاد کردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد کردند همه را، قلمها را آزاد کردند، گفتارها را آزاد کردند، احزاب را آزاد کردند، به خیال اینکه اینها یک مردمی هستند که لا اقل اگر مسلمان نیستند؛ آدم هستند. برای یک مملکتی که برای خود اینها ملت زحمت کشیده است، لا اقل این قدر ادراک دارند که اگر دوباره اوضاع برگردد، برای همه بد است. لکن معلوم شد خیر، قضیه این حرفها نیست و اینها عمّال خارجیها هستند حالا یا عمّال امریکا هستند، یا عمّال جاهای دیگر هستند، حالا برای ملت ماهیت اینها، ماهیت این نویسندهها، ماهیت این احزاب، ماهیت این الفاظ فریبنده بیمعنا، برای ملت حالا روشن شد. اگر ما الآن دیگر انقلابی رفتار کنیم، نمیتوانند بگویند که شما آزادی ندادید. ما آزادی دادیم، سوء استفاده شد و دیگر آزادی نخواهیم داد. آزادی به آن معنا که اینها بخواهند، خرابکاری بکنند این آزادی نخواهد داده شد. آزادی در حدودی که قوانین اقتضا میکرد؛ در حدودی که اسلام به ما اجازه میدهد. اسلام اجازه نمیدهد که ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر توطئهای میخواهد بکند؛ هر کاری میخواهد بکند که بکشد به خاک و خون.
ما باید از دولت و از وزیر کشور هم گلایه کنیم که در آن روزی که اینها سیصد نفر را- آن طور که گفتند- زخمی کردند، از طرف دولت جز یک اظهار تاسف، ما چیزی ندیدیم؛ از رادیو هم ندیدیم چیزی. اگر بنا بود اینها با یک اظهار تاسفی، با یک مثلًا نصیحتی، از کارهای خلاف خودشان دست برمیداشتند، حالا چند ماه است که نصیحت شده است، توصیه شده است، التماس شده است؛ همه چیز با اینها رفتار شده است و اینها اهل این نیستند که با نصیحت دست از کار خودشان بردارند، باید با شدت با آنها عمل کرد. و من شاید امروز یا فردا بسیاری از این احزاب را ممنوع اخطار و اعلام کنم، و نگذاریم هیچ نوشتهای از اینها در هیچ جا و هیچ اثری از اینها در هیچ جای مملکت نگذاریم که هیچ خروج کند، تمام نوشتههایشان را از بین میبریم. برای اینکه بعد که ملت فهمید که اینها خرابکارند، اینها اشخاصی نیستند که بشود با آنها با ملایمت رفتار کرد. «حزب دمکرات» کردستان یک جمعیت خرابکار هستند، یک جمعیت فاسد هستند، یک جمعیت مُفسِد هستند، اینها را ما نمیتوانیم بگذاریم که همین طور هر کاری دلشان میخواهد بکنند؛ حالا هم اعتراض کردهاند که خود شماها دارید این کارها را میکنید. نظیر آنها که در پریروز و در چند روز پیش از این خرابکاری را کردند، بعد گفتند که خود مردم این کارها را کردند! خودشان ایجاد غائله میکنند، بعد گردن اینها میگذارند. حالا هم در روزنامه دیدم که آنجا عزّ الدین حسینی «۱» فاسد و همین طور قاسملوی «۲» فاسد- که نیستش لا بُد اینجا- اینها میگویند خود شما، خود پاسدارها که آمدند، اینها مردم را چه کردند. در صورتی که سر پاسدارها را بریدند! سر مردم را بریدند؛ بچهها را چه کردند. یک همچو مردمیاند اینها، با اینها نمیشود با آشتی و با مصالحه و با این چیزها رفتار کرد، با اینها باید با شدت رفتار کرد، و با شدت رفتار میکنیم ان شاء الله.
البته حتی الامکان، حالا هم ما دلمان میخواهد که کسانی که قلم دارند، کسانی که عرض میکنم که به خیال خودشان «روشنفکر» هستند، کسانی که جبههها تشکیل دادند، آنها باز ما میل داریم که با ملایمت با آنها رفتار کنیم؛ لکن باید دست از کار خودشان بردارند. مسیر ملت معلوم است، یک چیزی نیست که مجهول باشد. همه کسانی که بر اوضاع ایران مطلع هستند، همه میدانند که این ملت چه میخواهد، بر کسی پوشیده نیست. به خارجیها، داخلیها، به احزاب، به همه، پوشیده نیست که این ملت آنی که میخواهد، جمهوری اسلامی میخواهد، اسلام را میخواهد این ملت. چند نفر آدم فاسد بیایند بگویند که نخیر، اسلام نه! همان جمهوری، و بخواهند چند نفر آدم به یک ملت تحمیل کنند و بعد بگویند که ما آزاد نیستیم آزادی این است که شمایی که در اقلیت هستید- نه آن اقلّیتی که حزبها بعضیشان اقلّاند و بعضی اکثر- آن اقلیتی که شما همه گروههایتان را با هم جمع کردید، و همه کارها را انجام دادید و همه خرابکاریها را هم کردید و از صدْ یک و نیم، فوقش دو، همه روی هم رفته دو، مخالف با قضیه بود! یک همچو رفراندمی در دنیا سابقه نداشت که این طور رفراندم باشد. یک همچو رفراندمِ آزادی که همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادی مردم رای دادند، ولی بعضی جاها هم جلو گرفتند. بعضی جاها هم خود همین شیاطین جلو گرفتند. اینها نمیخواهند که این مملکت به حال خودش باقی بماند و این مملکت و این نهضت پیش برود.