رحلت امام خمینی

با شنیدن کلمات نماز به هوش آمدند‏
لحظه ای از نماز غافل نبودند‏
ظهر شده؟‏
قبل از اذان آقای انصاری بیاید‏
آخرین نماز را با اشاره خواندند‏
نمی توانستند دستشان را بلند کنند‏
ناگهان چشمشان را باز کردند‏
می خواهم وضو بگیرم‏
علی را از اطاق بیرون کردند
تا جوان هستید‏
اگر برای مردم است‏
راضی نیستم برای کسی تعریف کنید‏
ان شاءالله مرگ من رسیده!‏
دیگر آخر کار است‏
دیگر برنمی گردم‏
این سِرم بیرون نمی آید‏
مطالعه نمی کردند‏
به فهیمه نگویید فردا مرا عمل می کنند‏
برو با خیال راحت امتحانت را بده‏
خداحافظ خانم‏
حالا دیگر شب وداع است‏
می دانم که دارم می روم‏
فردایی در کار نیست‏
برای همیشه از پیشتان می روم‏
پیشنهاد عمل جراحی را قبول کردند‏
نمی دانید من چه می کِشم‏
اگر برای مردم است، بکنید‏
برای مردم دعای خیر می کردند‏
به آقای خامنه ای نگاه خاصی می کردند‏
علی را پیش من نیاورید‏
علی اینجا نیاید‏
علی را بیاور ببوسمش‏
هر کدام میل دارید بنشینید‏
به اهل بیت بگو بیایند‏
با شما دیگر کاری ندارم‏
لحظه آخر عمر من است‏
آخرین روز عمر با برکت امام‏
ذکر خدا و یاد مولا علی (ع)‏
مرگ چیزی نیست‏
آخرین مناجات امام
از مرگ هیچگونه وحشتی نداشتند‏
فقط نگاه می کردند‏
با چشم اشاره کردند‏
خانم ها را صدا بزنید‏
موقع نماز شب، خودشان بیدار می شدند‏
صورتشان پر از اشک بود‏
نیمه شبها، در حال تضرّع بودند‏
وقت نماز شب را می پرسیدند‏
در همان ساعت همیشگی نماز شب می خواندند‏
برای هر نماز، عمامه می گذاشتند‏
در آن حال استثنایی، ذکر می گفتند‏
با اشاره انگشت نماز می خواندند‏
پس از عمل، زیر لب ذکر می گفتند‏
نگران نماز اول وقتشان بودند‏
نکند نمازم قضا بشود‏
آخرین پیام امام، نماز بود‏
فکر می کردیم با ما کاری دارند‏
مرتب ذکر می گفتند‏
دائم تسبیحات اربعه می گفتند‏
می خواهم نماز بخوانم‏
چقدر به ظهر مانده؟‏
ناگهان، چشم خود را باز کردند‏
انگار به خواب رفته بودند‏
هر روز دعای عهد را می خواندند‏
با دقت به حسابها رسیدگی می کنند‏
امام حتی کفن از خود نداشتند‏
با اشاره به پرستار گفتند‏
ان شاءالله تو سلامت باشی‏
علی را بیاور ببوسم‏
این دنیا و آن دنیا برای من فرقی نمی کند‏
هیچ اضطرابی در وجود امام نبود‏
فردایی در کار نیست‏
در همان ساعت لبهایشان تکان می خورد‏
لرزه بر اندامشان می افتاد
با وجود لوله تنفس نماز شب خواندند‏
اولین شبی که چراغ روشن بود
بگذارید مردم عادت کنند!
نسبت به بیماری خیلی صبور بودند
حتی در بیماری با همه مهربان بودند