آرامش خاطر

نگاهشان پر محبت بود‏
دیگر برنمی گردم‏
این سِرم بیرون نمی آید‏
مطالعه نمی کردند‏
به فهیمه نگویید فردا مرا عمل می کنند‏
برو با خیال راحت امتحانت را بده‏
خداحافظ خانم‏
حالا دیگر شب وداع است‏
می دانم که دارم می روم‏
برای همیشه از پیشتان می روم‏
پیشنهاد عمل جراحی را قبول کردند‏
نهایت شکیبایی را داشتند‏
در اوج درد آرام بودند‏
آقای دکتر، از شما بعید است‏
خیلی ضعف دارم‏
شما به مردم این را بگویید‏
اگر برای مردم است، بکنید‏
علی را بیرون ببرید‏
هر کدام میل دارید بنشینید‏
به اهل بیت بگو بیایند‏
لحظه آخر عمر من است‏
ذکر خدا و یاد مولا علی (ع)‏
مرگ چیزی نیست‏
آخرین مناجات امام
از مرگ هیچگونه وحشتی نداشتند‏
با چشم اشاره کردند‏
خانم ها را صدا بزنید‏
صورتشان پر از اشک بود‏
مرتب ذکر می گفتند‏
به زیبایی عشق می ورزیدند‏
نگاهشان پر محبت بود‏
حتی از پدرم انتظار نداشتم‏
اصلاً تکان نخوردند‏
آرام روی منبر نشسته بودند‏
در صورتش هیچ اضطرابی ندیدم‏
اگر خبری برای امام می آوردند‏
تا به حال از کسی نترسیده ام‏
امام در مقابل جمعیت گریه نمی کردند‏
همه می گریستند جز امام‏
امام ابداً نمی پذیرفت‏
من هیچ گاه مضطرب نمی شوم‏
یاد ندارم از کسی ترسیده باشم‏
حالا چرا نمی نشینی؟‏
فرزندان مرا کتک بزنند!‏
اگر اتفاقی افتاد‏
نفس مطمئنه‏
این باشد تا از فیضیه بر می گردم‏
شما بروید منزل خودتان‏
خوابیدن شما اثری برای من ندارد‏
آمدند در را شکستند‏
اینها خواهند رفت‏
والله من نترسیدم‏
یقین کردم می خواهند مرا بکشند‏
شما چرا متوحش هستید‏
آنها می ترسیدند، من دلداری می دادم‏
خیر اصلاً نترسیدم‏
همین حالی که الآن دارم‏
در کمال آرامش به ملاقاتهای خود ادامه دادند‏
اصلاً ناراحت نشدم‏
هرگز چنین اجازه ای نمی دهم‏
حال مصطفی چطور است؟‏
من صبر می کنم‏
از مصطفی چه خبر دارید؟‏
حتی یک قطره اشک از چشم امام نیامد‏
همه می میریم بفرمایید سر کارتان‏
مستحبات را نسبت به ایشان انجام دهید‏
خمینی ابداً گریه نمی کند‏
آرامش در اوج مصیبت‏
اگر مصطفی مرده به من بگویید
مصطفی امید آینده اسلام بود‏
این هدیه ای بود که خداوند داد‏
شما چقدر پیر شده اید؟‏
برای مرحوم اصفهانی هم فاتحه بخوانید‏
ایراد سخن در کمال آرامش‏
آثار هیجان در صدای امام دیده نمی شد‏
اجازه دهید به فرودگاه برویم‏
کوه صلابت بودند‏
چندین بار مزاح کردند‏
تنها کسی که آرام بود‏
آرامش در مسیر عراق به فرانسه‏
موقع پیروزی انقلاب هیجان زده نشدند‏
هیچ تغییری در صدای امام دیده نشد‏
اطمینان، آرامش و قدرت در نگاه امام‏
آیا به ما شلیک خواهد شد؟‏
خیلی خوشحال بنظر می رسید‏
همه جز امام نگران بودند‏
پاسخ امام مرا شگفت زده کرد‏
هیچ احساسی ندارم‏
نماز شب خود را خیلی آرام خواندند‏
امام کاملاً عادی بودند‏
همه نگران، جز امام‏
آرامش در همه حال‏
آرامش امام به همه آرامش بخشید‏
در مسیر بهشت زهرا‏
حس کردم امام از دستمان رفت‏
هر کسی می توانست خودش را به امام برساند
در مدرسه باز هست یا نه؟‏
شما اگر می ترسید بروید‏
آنچه باید بشود می شود‏
من از این اتاق تکان نمی خورم‏
به هیچ وجه مدرسه را ترک نمی کنم‏
شورای انقلاب اینجا را ترک کند‏
احتیاج به این کار نیست‏
اینجا جای امنی است‏
خبر بمباران محل اقامت رسید‏
هنوز که اتفاقی نیفتاده‏
خیالتان راحت باشد‏
شما بروید توی پناهگاه
مطمئن باشید من طوری نخواهم شد‏
شما با خانم امشب منزل را ترک کنید‏
در خارج باید بنشینند وافور بکشند‏
من همین جا خواهم ماند‏
در عمرم مضطرب نشده ام‏
آرامش خاص خودشان را داشتند‏
امام کجاست؟‏
تقارب آجال شده است‏
رادیو را بگذارید سر جای خود‏
امام همه ما را آرام کردند‏
کابینه را تکمیل کنید‏
برای ما قصه ای بیان کردند‏
به ما دلداری دادند‏
به همه آرامش دادند‏
خداوند اجلها را نزدیک کرد‏
امام تسلط بر خود داشتند‏
دزدی آمده و سنگی انداخته‏
شما هم ترسیدید؟‏
ما پیروز می شویم‏
با دیدن امام آرام شدیم‏
ضربان قلب امام افزایش پیدا نمی کرد‏
آرامش قلبی امام در جنگ شهرها‏
طمانینه امام به همه سرایت می کرد‏
در گرفتاریها تنها کسی بود که آرامش داشت‏
با آرامش نگاه می کردند‏
نمی دانم ترس چیست‏
در وجود امام ترس نبود‏
آرامش روحی در بمباران تهران‏
به هیچ وجه تغییر محل نخواهم داد‏
با اطمینان به مشکلات ما گوش می دادند‏
مطمئن باشید پیروزید‏
حتی محل نشستن امام عوض نشد‏
ما حریف امام نمی شدیم‏
حتی یک سوال از ما نکردند‏
مرگ چیزی نیست‏
این دنیا و آن دنیا برای من فرقی نمی کند‏
هیچ اضطرابی در وجود امام نبود‏
آرامش امام در حوادث بزرگ‏
فردایی در کار نیست‏
فتح با شماست بروید عملیات کنید‏
جنگ است یک وقت ما می بریم یک وقت آنها‏
آرامش امام در بمبارانهای جزیره خارک‏
همه تحت تاثیر آرامش امام بودند‏
ثابت و استوار در زندگی‏
هر فردی را مجذوب خود می کردند‏
اگر کسی می پرسید جواب می دادند‏
آنجا آنطوری است!‏
با آرامش نگاه می کردند‏
کلید اینجاست‏
کم حرف بودند‏
بیشتر اوقات ساکت بودند‏
اسرار ناگفته رفتار امام‏
تا سوالی نمی شد ساکت بودند‏
در بحثهای جدالی سکوت می کردند‏
عظمت امام مرا گرفت‏
کمال جذبه های انسانی‏
روحانیت خاصی داشتند‏
جذابیت سیمای نورانی امام‏
تبسّم کردند‏
علاقه مندی دانشجویان فرانسوی به امام‏
اگر مطلبی شنیدید متین باشید‏
شرمنده مردم هستم ‏
لبخند می زدند‏
بیا با هم صحبت کنیم‏
راضی نیستم غیبت بکنید‏
هیچ عکس العملی نشان ندادند‏
حالا چرا داد می کشید؟‏
دکتر فرمایشی ندارید؟
به شما تهنیت می گویم‏
در خانه ام را باز گذاشته ام‏
این طلبه سید را به بیمارستان ببرید‏
پسر رضاخان گور خود را کند‏
خودشان آمدند و در را باز کردند‏
وظیفه را من تعیین می کنم‏
شما را به جدّتان، مبادا کوتاه بیایید
بروید به شهرستانها بگوئید‏
بعد از درس به فیضیه می روم‏
هنوز دیر نشده است‏
با نگاه خود حرف می زد‏
اولین قدم برداشته شد‏
دیگه چی؟‏
وقتی امام تکبیر گفتند‏
درِ مدرسه باز هست یا نه؟‏
حکومت نظامی نیست‏
از اتاق خودم بیرون نمی روم‏
هنوز که اتفاقی نیفتاده است‏
مردم قم با اینها مقابله نکنند‏
اگر مطلبی شنیدید متین باشید‏
از این مرز به آن مرز می روم‏
سابقه ذهنی آمدن بختیار را نداشتم‏
دیدار با مردم پس از سالها
منشاء آرامش دلها
زیارت حضرت عبدالعظیم (ع)
شایعه حمله لشکر گارد
شما چرا این جور می کنید؟‏
همه بدون بازدید بدنی به ملاقات من بیایند‏
فقط به قدرت خدا توجه داشتند‏
مساله ای نیست‏
کسی خودش را زحمت ندهد‏
دستمالشان را درآوردند‏
رنگ صورت امام تغییر پیدا کرد‏
وقت فضیلت نماز می گذرد‏
گویی صدایی نشنیده اند‏
آنچه باعث ارادت من شد‏
مثل همیشه برخاستند‏
با هیچ شب دیگر فرق نکرد‏
نماز شب در کودتا‏
متکی به خدا باشید‏
چنین چیزی را نمی پذیرم‏
به رغم خستگی و سرگردانی آرام بودند‏
در عمرم مضطرب نشده ام‏
به اندازه صحبت می کردند
با بردباری سکوت میکردند
استقلال ملت دارای هزینه است
اعتنایی به پرونده سازی ها نداشتند
هنگام دستگیری آرامش خاصی داشت
اراده ای الهی داشتند
اگربا هم باشید آسیب نخواهید دید
امام در تمامی مراحل جنگ امید می دادند
اشتغال به مطالعه علیرغم اعلامیه‌ های توهین‌آمیز ساواک