آذر
- ۱
- ۲
- ۳
- ۴
- ۵
- ۶
- ۷
- ۸
- ۹
- ۱۰
- ۱۱
- ۱۲
- ۱۳
- ۱۴
- ۱۵
- ۱۶
- ۱۷
- ۱۸
- ۱۹
- ۲۰
- ۲۱
- ۲۲
- ۲۳
- ۲۴
- ۲۵
- ۲۶
- ۲۷
- ۲۸
- ۲۹
- ۳۰
خط امام
زنده شوید ...
بیدار شوید و خفتگان را بیدار کنید! زنده شوید و مردگان را حیات بخشید و در تحت پرچم توحید برای در هم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و خودفروختگان بیارزش فداکاری کنید! این نفتخواران بیشرف و عمال بیحیثیت آنها را از کشورهای اسلامی بیرون ریزید همانند زبالهها.
۵ فروردین ۱۳۵۲
عکس
فیلم
صوت
- پادکست | سازش و صلح تحمیلی
- پادکست | مرگ و زندگی
- قرائت پیام قطعنامه توسط مهران دوستی
- پادکست | قوه قضاییه
- پادکست | ریزشها و رویشها
- پادکست | دانشجوی ضدسلطه
- پادکست | اشرف موجودات و اکمل انسانها و بزرگتر مربّی بشر
- پادکست | صلح تحمیلی
- پادکست | مجالس عزای سیدالشهداست که اینطور مادران را میسازد
- پادکست | عشق امام حسین(ع) است که جبههها را گرم نگه میدارد
طرح
نوار زمان
1281
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1282
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1283
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1284
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1285
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1286
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1287
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1288
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1289
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1290
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1291
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1292
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1293
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1294
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1295
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1296
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1297
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1298
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1299
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1300
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1301
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1302
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1303
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1304
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1305
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1306
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1307
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1308
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1309
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1310
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1311
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1312
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1313
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1314
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1315
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1316
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1317
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1318
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1319
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1320
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1321
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1322
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1323
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1324
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1325
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1326
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1327
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1328
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1329
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1330
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1331
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1332
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1333
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1334
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1335
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1336
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1337
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1338
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1339
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1340
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1341
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1342
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1343
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1344
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1345
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1346
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1347
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1348
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1349
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1350
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1351
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1352
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1353
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1354
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1355
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1356
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1357
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1358
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1359
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1360
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1361
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1362
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1363
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1364
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1365
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1366
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1367
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
1368
هجری خورشیدی
هجری خورشیدی
ولادت در خمین مصادف با سالروز میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها.
شهادت پدر روحالله (آقا مصطفی چند سالی بود به دعوت مردم خمین به این شهر بازگشته بود و پیشوایی اهالی خمین را بر عهده دشت. مقاومتش در برابر زورگویان حکومتی و حمایتها از مظلومان، منجر به شهادتش به دست اشرار شد.)
عوارض قحطی و بیماریهای ناشی از جنگ جهانی اول، روحالله را از نعمت وجود مادر بیبهره ساخت.
سفر به اراک و تحصیل در حوزه علمیه آن به دلیل حضور آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (امام خمینی در همان اوان کودکی آغاز به درس کردند و پیش از ۱۵ سالگی، تحصیلات فارسی آن روز را به پایان رساندند. پس از آن به تحصیل علوم اسلامی نزد دایی و برادر خود پرداختند.)
تشکیل دولت میرزا کوچک خان جنگلی در رشت. روحالله جوان پیگیر اخبار نهضت او بود.
سفر به قم و تحصیل در حوزه تازه تاسیس آن که توسط آیتالله حائری یزدی در همان سال بنیانگذاری شد.
اولین دیدار با سید حسن مدرّس برای پیگیری مشکلات مردم خمین. این دیدارها تا تبعید مدرّس چند بار تکرار شد.
پایان دروس سطح در سن 25 سالگی و آغاز شرکت در درس خارج آیتالله حائری یزدی.
نگارش اولین کتاب عرفانی با عنوان "شرح دعای سحر".
آشنایی با آیتالله شاهآبادی که به تازگی به قم هجرت کرده بود (روحالله گویی گمشدهاش را یافته بود، با اصرار فراوان ایشان را راضی به تدریس عرفان کرد.)
آغاز تدریس فلسفه.
ازدواج با خدیجه خانم (قدس ایران) فرزند میرزا محمد ثقفی تهرانی ( تنها فرد در خانواده میرزا که موافق این وصلت بود، خود میرزا بود. انتظار برای جواب خواستگاری طولانی شد ولی دل قدسی رضایت نمیداد. اصلیترین دلیل آن هم نپسندیدن زندگی در قم بود. خوابهای متبرّک میدید و خواب آخرش که متبرک به حضور معصومین بود منجر به جواب مثبت او به آقا روحالله شد.)
تولد اولین فرزند که به یاد پدربزرگش، مصطفی نام گرفت.
آغاز درس اخلاق در مدرسه فیضیه (علاقمندان به درس ایشان آرامآرام رو به فزونی نهاد و به طوری که درس اخلاق به دو روز در هفته رسید. فشار عمال رضاشاه برای تعطیلی این درس و مقاومت امام باعث شد محل درس از فیضیه به مدرسه ای در منطقه دوردست شهر منتقل شود.)
پیام به ملت درباره قیام برای خدا (در این پیام که در اوضاع آشفته پس از رضا پهلوی، نوشته شده، آمده است : " هان ای روحانیین اسلامی! ای علمای ربانی! ای دانشمندان دیندار! ... امروز ... برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید ... ، فرداست که مشتی هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟")
اصرارهای ایشان و دیگر فضلا نتیجه داد و آیتالله بروجردی به قم عزیمت کردند. تلاشها برای ترویج مرجعیت آقای بروجردی ادامه داشت. آقا روحالله روزانه تا شصت نامه به علما مینوشتند.
آغاز تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول (البته پیش از شروع درس خارج، سالیان درازی به تدریس سطح اشتغال داشتند. سبک تدریس و شیوه ویژه امام در بررسی مسائل علمی و باریکبینیهایی که در فقه و اصول به عمل میآورد، شاگردان را اهل دقت و تحقیق بار میآورد.)
پاسخ به کتاب اسرار هزار ساله در کشفالاسرار (هم پاسخ به پرسشهای اعتقادی را دادند و هم به رضاخان تاختند. در همین کتاب ایده حکومت اسلامی و ضرورت قیام برای تشکیل آن را مطرح ساختند.)
رحلت آیتالله قمی و گستردهتر شدن مرجعیت آیتالله بروجردی. حاج آقا روحالله خمینی بازویی توانمند برای ایشان بود. ایشان از طرف آیتالله بروجردی عضو هیات مصلحین بودند که مامور اصلاح حوزه بودند.
تنها دیدار با محمدرضا شاه (از طرف آیتالله بروجردی مامور بودند تا جلوی اعدام تعدادی از افراد را بگیرند.)
آغاز اختلاف نظرهای جدی با آیتالله بروجردی در موضوع نخستوزیری زاهدی و عدم حمایت از آیتالله کاشانی (این اختلاف نظرها بعدها در موضوع اصلاح حوزه، اعدام نواب صفوی و عدم تحرک در مخالفت با به رسمیت شناختن اسرائیل توسط حکومت، جدیتر شد ولی هیچگاه حرمت مرجعیت را فراموش نکردند.)
تلاشهایشان برای عدم اجرای حکم اعدام نواب صفوی و همراهانش بینتیجه ماند.
رحلت آیتالله بروجردی در فروردین. به همراه چندین نفر دیگر به عنوان مرجع مطرح بودند اما تاکید داشتند کسی پی مطرح کردن ایشان نباشد.
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی (سه شرط مسلمان بودن، سوگند به کلامالله مجید و مرد بودن رایدهندگان و انتخابشوندگان حذف شده بود تا زمینه حضور بهائیها فراهم شود. با دعوت ایشان، علما در تلگرافی به شاه مخالفت مراجع قم را اعلام کردند. با پافشاری چند ماهه، حکومت بالاخره پس از چند ماه، این قانون را غیرقابل اجرا دانست.)
توصیه مردم به تعطیلی دو روزه قم، سفر محمدرضا شاه به این شهر را با استقبال کمرونقی مواجه ساخت.
دستور تعطیلی مساجد در ماه رمضان به نشانه اعتراض به اعلام تصویب رفراندوم (با اختلاف بین علما و فشار حکومت اعتصاب شکسته شد.)
اعلام تحریم رفراندوم اصول شش گانه انقلاب سفید شاه.
اعلام عزای عمومی در نوروز 1342 (آیتالله خمینی دلیل این تصمیم را صدماتی که به اسلام در سال گذشته وارد شده بود، اعلام کردند.)
تقیّه را به دلیل هجوم ماموران به مجالس عزای امام صادق در فیضیه، تبریز و مشهد حرام اعلام کردند.
در شرایطی که ساواک از سخنرانان برای عدم تعرّض به شاه و اسرائیل تعهّد گرفته بود، در سخنرانی عصر عاشورا به شدّت به شاه و دخالتهای اسرائیل انتقاد کردند.
دستگیری و اعزام به تهران در بامداد نیمه خرداد، به دلیل سخنرانی عاشورا (خبرها حکایت از احتمال اعدام امام داشت. تظاهرات خونینی در تهران و ورامین و سایر شهرها برگزار شد. سیل اعلامیهها، تلگرافها و نامهها از سوی مراجع داخل و خارج و شخصیتهای ملی و مذهبی، دستگاه حاکم را تحت فشار گذاشته بود. این فشارها باعث انتقال امام در ۱۲ مرداد ماه به مکانی تحت کنترل در تهران شد)
آزادی و بازگشت به قم باعث شادی مردم شد. (26 فروردین، مدت کوتاهی پس از آزادی سخنرانی تندی درباره مصائب 15 خرداد ایراد کردند.)
ایراد سخنرانی و پیام شدیداللحن با موضوع انتقاد شدید به تصویب قانون کاپیتولاسیون.
دستگیری و تبعید به ترکیه در شب 13 آبان.
نگارش تحریرالوسیله در ترکیه (کتابی نو در احکام که مسائل سیاسی و اجتماعی را در کنار مسائل عبادی در برمیگرفت.)
تغییر محل تبعید از ترکیه به نجف اشرف (هدف حکومت ایران منزوی ساختن امام در حوزه دور از سیاست نجف بود. گرچه سختیهای رویارویی با برخی روحانیون متحجر کمتر از مبارزه با حکومت نبود اما پیگیری فعالیّتهای نهضت در نجف با وقفه روبرو نشد.)
شروع تدریس دروس حوزوی در نجف از آبانماه.
در اعتراض به لوایحی با قوانین ضد اسلامی در فروردین به هویدا نامهای با لحن تند نوشتند (چند روز بعد پیامی برای ادامه نهضت صادر کردند: "در مقابل ظلم تسلیم نشوید. اینها رفتنی هستند و شما باقی هستید.")
تحریم فروش نفت و هرگونه رابطه با اسرائیل (دو روز پس از جنگ شش روزه اعراب با اسرائیل با انتشار اعلامیهای این موضوع را اعلام کردند.)
صدور فتوای مشهور مبنی بر جواز پرداخت صدقات و زکات به چریکهای فلسطینی (این نخستین فتوای یک مرجع شیعی در مجاز دانستن پرداخت زکات و صدقات به مسلمین غیرشیعه است.)
بهمنماه بحث ولایت فقیه را در مسجد شیخ انصاری نجف آغاز کردند. (در ۱۳ جلسهای که تا ۲۰ بهمن ادامه داشت، از حکومت اسلامی گفتند اما عدهای اشکال میکردند که شما چه وقت میتوانید حکومت اسلامی تشکیل بدهید و جواب میشنیدند: "در قضایا نباید با این فکر وارد شد بلکه این کار بزرگ دارای ابعاد و مقدمات زیادی است. ما فعلا برنامهاش را تنظیم میکنیم و الا برنامهای تنظیم شدهای باشد که نسلهای آینده وقتی آمدند دوباره وقتشان برای تنظیم برنامه تلف نشود.")
در پیامی به مردم آنها را به مبارزه با جشنهای 2500 ساله فراخواندند.
توقف اخراج ایرانیهای مقیم عراق با تهدید امام و فشار سایر مراجع (با اوج گرفتن اختلافات ایران و عراق در دیماه، اخراج ایرانیان مقیم عراق از سر گرفته شد. امام در سخنرانی خود تهدید کرده بودند که از عراق خواهند رفت. نماینده حکومت برای عذرخواهی خدمت امام رسید و اخراج ایرانیها متوقف شد.)
رد کردن برخی توصیهها درباره حمایت از مجاهدین خلق.
دعوت مردم به مبارزه با حزب رستاخیز (پس از تشکيل حزب شاهنشاهي رستاخيز در 11 اسفند 1353 و دعوت رژيم از مردم براي عضويت در آن و تهديد دستگاه جور به خروج از کشور براي کساني که عضو حزب نشوند، آیتالله خميني که در نجف اشرف به سر ميبردند، طي پيامي شرکت در اين حزب دينستيز را حرام و کمک به استيصال مسلمين عنوان کردند.)
در پیامی تغییر تقویم اسلامی به شاهنشاهی از طرف رژیم را اسلامستیزی خواندند.
نحوه مشکوک شهادت فرزندشان سید مصطفی را الطاف خفیّه الهی خواندند.
توهین به امام در روزنامه اطلاعات به دستور شاه و واکنش مردم قم و تعطیلی بازار تهران در 19 دیماه. سرکوب شدید مردم قم، جرقّه نهایی انقلاب بود (قیام خونین مردم تبریز به مناسبت چهلم شهدای قم و مردم یزد در چهلم شهدای تبریز مورد حمایت امام قرار گرفت.)
در پیامی جشن اعیاد شعبانیه را به دلیل جنایتهای رژیم تحریم کردند.
اعتراض به کشتار مردم در 17 شهریور (تظاهرات مردم به مناسبتهای مختلف ادامه داشت تا اینکه در اوج سرکوب رژیم شاه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ تظاهرات مردم در میدان ژاله به خاک و خون کشیده شد.)
تغییر محل تبعید به فرانسه و اسکان در نوفل لوشاتو (با اوج گرفتن فعالیتهای انقلابی امام، ماموران حکومت عراق منزلشان را محاصره کردند و رفت و آمد به آن را قطع کردند. با افزوده شدن فشارها تصمیم گرفتند که به سوریه بروند چون رابطه عراق و سوریه تیره بود، این سفر میسر نشد. تصمیم گرفتند به پاریس بروند.)
نوید پیروزی به مردم پس از کشتار دانشجویان و دانشآموزان در 13 آبان (پس از پخش تصاویر اتفاقات 13 آبان از تلویزیون بود که شاه گفت صدای انقلاب مردم را شنیده است و اقدامات اصلاحی را آغاز کرد.)
فرمان تاسیس شورای انقلاب.
تسریع به حرکت انقلابی مردم با پیام امام پیش از آغاز محرم ( آیتالله خامنهای: "ما میخواستیم اعلان سازمانی جهادی متشکل از 20 نفر کنیم که یکباره امام یک ملت شهادتطلب را در برابر طاغوت به حرکت درآورد." ماه محرم فضای مبارزه را قویتر کرد. تکبیر بالای پشت بامها، ابتکاری بود که حکومت را به وحشت انداخته بود.)
تاکید به مبارزه تا پایان حکومت پهلوی (تلاشهایی برای انحراف قیام مردمی صورت میگرفت، از مطرح کردن سلطنت به جای حکومت تا اجرای قانون اساسی و احیای مشروطه. اما امام بر رفتن شاه تاکید داشتند. ادامه قیام مردمی و پیامها و سخنرانیهای امام و اتفاقاتی نظیر کشتار ۱۳ آبان و تظاهرات تاسوعا و عاشورا با رهبری امام خمینی شاه را مجبور به خروج از کشور کرد.)
رد دیدار با بختیار (بختیار پس از رسیدن به نخستوزیری تلاش کرد تا در پاریس با امام ملاقات کند تا به تفاهم برسند. امام شرط ملاقات را استعفا اعلام کردند. این دیدار انجام نشد و توطئهای دیگر به شکست انجامید.)
ورود به کشور در 12 بهمن (بالاخره پس از بارها تعویق، با راهپیماییهای مردم و تحصن دانشگاه تهران، بختیار مجبور به بازگشایی فرودگاه مهرآباد شد.)
تعیین مهدی بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت موقت انقلاب در 15 بهمن.
صدور اطلاعیه در 21 بهمن برای شکستن حکومت نظامی منجر به پیروز انقلاب شد (22 بهمن بود که شورای عالی ارتش اعلام بیطرفی و شهربانی کل سقوط کرد. صدا و سیما به دست مردم افتاد و صدای انقلاب پخش شد.)
دیدار با یاسرعرفات (نخستین مهمان خارجی انقلاب بود.)
صدور حکم تشکیل دادگاه انقلاب اسلامی.
صدور حکم تشکیل بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی (به موجب فرمان امام، تمام اموال منقول و غير منقول سلسله پهلوي و گردانندگان اصلي سياست اين رژيم، در اختيار بنياد قرار گرفت.)
عزیمت به قم (۱۰ اسفندماه، از تهران به قم رفتند تا در آنجا مستقر شوند، مردم تا کیلومترها به استقبال آمده بودند.)
صدور حکم تشکیل کمیته امداد.
با پیگیریهای مکرر امام، رفراندوم جمهوری اسلامی در 10 فروردین انجام شد.
افتتاح حساب 100 به منظور تامین مسکن مستضعفان و تاسیس بنیاد مسکن انقلاب.
صدور فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
صدور دستور قطع رابطه جمهوری اسلامی با دولت مصر (این دستور به دلیل امضاي قرارداد خائنانه بين مصر و اسرائيل (موسوم به پیمان کمپ دیوید) صادر شد.)
با پافشاری امام، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در مردادماه و رفراندوم در آذرماه انجام شد.
تاسیس جهاد سازندگی.
در سخنرانی خود تسخیر سفارت آمریکا را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول دانستند و استعفای دولت موقت را پذیرفتند.
تشکیل بسیج مستضعفین.
پیام به مردم جهت بسیج همهگانی برای مبارزه با بیسوادی.
بستری شدن در بیمارستان (به دلیل عارضه قلبی به بیمارستانی در تهران منتقل شدند. نظر پزشکان به جراحی بود، امام مخالفت کردند و قبول کردند که داروها را منظم استفاده کنند. پس از دو ماه، بهبود پيدا كردند و پزشكان صلاح نديدند كه دوباره در قم اقامت كنند و تأكيد نمودند كه در اطراف بيمارستان قلب منزلي براي امام گرفته شود.)
حکم انتصاب شهید بهشتی به ریاست دیوان عالی كشور.
صدور فرمان تشکیل بنیاد شهید انقلاب اسلامی.
صدور فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی (در پیام خود به مناسبت آغاز سال نو نوشته بودند: "بايد انقلابى اساسى در تمام دانشگاههاى سراسر ايران بوجود آيد تا اساتيدى كه در ارتباط با شرق و يا غربند تصفيه گردند و دانشگاه محيط سالمى شود براى تدريس علوم عالى اسلامى. بايد از بدآموزيهاى رژيم سابق در دانشگاههاى سراسر ايران شديداً جلوگيرى كرد." پس از تعطیلی رسمی دانشگاهها امام با این پیام ستادی را برای اجرایی شدن اصلاحات لازم در دانشگاهها تشکیل دادند.)
در پیام خود قطع ارتباط با آمریکا را به فال نیک گرفتند (در پیام امام آمده است: اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالَمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است.)
استقرار امام در جماران ( به دلیل توصیه پزشکان، امام میبایست در نزدیکی بیمارستان منزل اختیار میکردند و این دلیل استقرار امام در تهران و محله جماران بود.)
رد پیشنهاد بنیصدر جهت نخستوزیری سید احمد خمینی.
رد پیشنهاد آتشبس صدام در پایان هفته ابتدایی جنگ (این پیشنهاد در شرایطی بود که ارتش بعثی کیلومترها از خاک ایران را اشغال کرده بود.)
سال مدارا با بنیصدر (آتش اختلافات که از سخنرانی بنیصدر به مناسبت 17 شهریور گرم شده بود در 14 اسفند به اوج خود رسید اما امام سیاست مدارا در پیش گرفته بودند.)
عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا، رای مجلس به بیکفایتی سیاسی او را در بر داشت.
اجازه به مجلس شورای اسلامی برای وضع قوانین ضروری بر اساس احکام ثانویه.
با آرام شدن فضای سیاسی کشور، رزمندگان روی دور پیروزی افتادند. امام نسبت به غرور و غفلت رزمندگان و فرماندهان هشدار دادند.
صدور فرمان هشت مادهای برای مبارزه با افراطگری و بیعدالتی.
نگارش وصیتنامه سیاسی-الهی.
فرمان تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی (با افزوده شدن رؤساي سه قوه و تعداد ديگري از انديشمندان فرهنگي کشور به ستاد انقلاب فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد.)
صدور فرمان تشکیل نیروهای سه گانه زمینی، هوایی و دریایی به فرمانده سپاه.
سکته قلبی (در فروردین ۱۳۶۵ قلب امام برای لحظاتی ایستاد، تلاش پزشکان ممکن بود که به نتیجه نرسد اما ناگهان قلب در آخرین شوک بازگشت.)
در نامه به آیتالله منتظری مینویسند که مهدی هاشمی باید محاکمه شود.
حکم به سران سه قوه جهت تصمیمگیری درباره مهدی هاشمی.
موافقت با انحلال حزب جمهوری اسلامی.
تاثر عمیق امام از فاجعه کشتار حجاج در مراسم برائت از مشرکان (امام در پیام خود آوردهاند: "حکومت سعودی مطمئن باشد که امریکا لکه ننگی بر دامنش نهاده است که تا قیام قیامت هم با آب زمزم و کوثر پاک نمیشود و خونی که از دل اقیانوس بزرگ ملت ما بر سرزمین حجاز جاری شده است، زمزم هدایتی برای تشنگان سیاست ناب اسلام گردیده است.")
پاسخ به نامه آیتالله خامنهای درباره حیطه اختیارات ولی فقیه (پس از خطبههای نماز جمعه آیتالله خامنهای، امام در نامهای به ایشان به تبیین نظر خود درباره ولایت فقیه پرداختند. امام بار دیگر در پاسخ به نامه آیتالله خامنهای درباره تایید نظرات امام، نوشتند: "جنابعالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى كه آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقهى مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانبدارى مىكنيد، مىدانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد، روشنى مىدهيد.")
دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت.
دستور برخورد قاطعانه با نهضت آزادی (در نامه امام به وزیر کشور آمده است: "نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد.")
ابراز نگرانی شدید نسبت به نفوذ انجمن حجتیه.
پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت (در پیام امام به مناسبت پذیرش قطعنامه آمده است: "و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ، ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری میكنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور ـ كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم ـ با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند كه اگر نبود انگیزهای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت نظام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود ، اما چاره چیست؟ .... من باز میگویم قبول این مسأله برای من از زهر كشندهتر است ، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.")
مخالفت با استعفای نابهنگام نخستوزیر.
نگارش نامهای با مضمون باز بودن باب اجتهاد در حکومت اسلامی و اختلافات در میان نیروهای انقلاب که بعدها به منشور برادری نام گرفت.
ضروری خواندن تشکیل بسیج دانشجویی و طلّاب در پیام خود به مناسبت هفته بسیج.
صدور پیام به گورباچف و دعوت او به حقیقت (امام در پیام خود به گورباچف از به بنبست رسیدن کمونیسم و مشکلات پیش روی لیبرالیسم میگویند و او را به اسلام دعوت میکنند. این پیام توسط هیاتی به سرپرستی آیتالله جوادی آملی و همراهی دکتر محمدجواد لاریجانی معاون وقت وزیر امورخارجه و سرکار خانم مرضیه دبّاغ از اعضای دفتر امام، تحویل گورباچف شد.)
صدور حکم اعدام سلمان رشدی در پی انتشار کتاب آیات شیطانی.
در پاسخ مفصل به نامهای از تحلیل خود درباره حوزهها و طلاب و دغدغههایشان در این باره نوشتند که بعدها به منشور روحانیت معروف شد.
عزل آیتالله منتظری از قائممقام رهبری.
صدور دستور تدوین متمم قانون اساسی.
در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ پزشکان وجود سرطان معده را تایید کردند. در دوم خردادماه امام تحت عمل جراحّی قرار گرفتند.