مبارزه با رژیم شاهنشاهی
مردم دوباره به پا می خیزند
بایدها برای مردم چاپ شود
باید چاپ شود تا مردم بدانند
مردم را در جریان بگذارید
در مدرسه باز هست یا نه؟
این چوبها را باید به سر من زده باشند
باید پیش برادرهایم باشم
در شب اول فاتحه شرکت کردند
او را دیگر چرا؟
با چشم گریان خارج شدند
برای نجات آنها اقدام کنید
با ناراحتی عبایشان را انداختند
تلگراف مفصلی زدند
لازم دیدم دوستان را در جریان بگذارم
هر شب در حرم به یاد شما بودم
برای دوستان گرفتار خیلی دعا می کنم
طوری نباشد که گرفتار شوید
در ترکیه هر روز آنها را دعا می کرد
این جمله باعث می شود دوستان ما را گردن بزنند
بله، من نوشته ام
کسی را پیش ما می فرستادند
بگذارید من تنها شهید شوم
شما با من نیایید
رسالت من همین است
همۀ مسائل را بگویید
به امام بگویید ما می ترسیم
نظم حتی در زندان
بیست دقیقه اشک می ریختند
اظهار لطف کردند
حاضر نیستم حتی برای یک نفر مزاحمت داشته باشم
از سخت ترین شبهای زندگی امام
این را که شنیدند خیلی گریه کردند
امام ابداً نمی پذیرفت
حالا چرا نمی نشینی؟
فرزندان مرا کتک بزنند!
اگر اتفاقی افتاد
نفس مطمئنه
این باشد تا از فیضیه بر می گردم
آمدند در را شکستند
اینها خواهند رفت
والله من نترسیدم
شما چرا متوحش هستید
همین حالی که الآن دارم
مصطفی امید آینده اسلام بود
ایراد سخن در کمال آرامش
اجازه دهید به فرودگاه برویم
هر کسی می توانست خودش را به امام برساند
حاضر نبودند برایشان چتر بگیریم
ساعت دوازده شب اعلامیه می نوشتند
نباید وی را تنها گذاشت
حرفهایم را از بلندگوی صحن می زنم
سماوری را کنار خود قرار دادند
می خواستید نشان بدهید چنین جایی هست
نمی خواستید بین جمعیت باشم
چطور است فلانی خودش اینجاست؟
عده ای بی گناه دستگیر می شوند
چون شعر گفته نمی دهم
شرمنده مردم هستم
خم به ابرو نمی آوردند
برای چه این کار را بکنم؟
درخواستی نمی کنم
باید استغفار کند
آنچه مقدّر است به ما می رسد
خودتان سلاح بسازید
از جور رضاشاه، کجا داد کنیم؟
موظف هستم جلسه را برگزار کنم
فکری کرده اید تفرقه ها از بین برود؟
این شما بودید که شاه را برگرداندید
به شاه هشدار دادند
هرگز اجازه تغییر در قانون را نمی دهیم
هم به چشم می خورد هم به صورت!
باید جواب قاطع بدهید
تو هم بنشین و گوش کن
من غیر از این را می خواهم
بی اعتنا سر جای خود نشسته بودند
ملت ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیر دارد
شیرینی لازم نیست
نمی خواهم جلسه خصوصی باشد
از پای نخواهم نشست
دستگاه حاکمه گمان نکند
اگر یک قطره خون اباعبدالله در من باشد
انسانها را دریابید
این روحانیون کیستند؟
اعلامیه امام با همه فرق می کرد
باید در روزنامه اعلام کنند
باید با همان تیتر در همان صفحه اول پس بگیرید
کسی از منزل بیرون نیاید
اینها را ببرید چند پشت بام آنطرف تر
بر من واجب است اعلامیه بدهم
دست از مبارزاتم نخواهم کشید
قلب من برای سرنیزه های شما حاضر است
بروید به شهرستانها بگوئید
همین را می خواستم
خود مردم جنایات را دیده اند
بگوئید ریختند و زدند و سوختند
هر کس مقداری کمک کند
شما از شهر هستید و من از یک ده
ما تکلیف خود را ادا می کنیم
به مساجد و تکایا سر می زدند
روز عاشورا می روم فیضیه
مداحان تهران را جمع کنید
دستور می دهم بیرونت کنند
بدبخت نکن
جلوی عمامه شان را گِل زده بودند
هنوز دیر نشده است
ابداً نمی پذیرفتند
انگشتشان را پشت گردنشان مالیدند
این آلت دکتری تو است؟!
مطالبم را در محکمه خواهم گفت
می گویم هر کس مخالف شاه است یک تومان بدهد
دستگاه قضائی ایران صلاحیت ندارد
اگر شاه به دریا انگشت بزند نجس می شود
برای شما ضرر دارد
ایشان را بیرون کنید
با کت و شلوار منبر بروند
من برای خدا از اسلام دفاع می کنم
شاه دیگر می خواست چه کار کند؟
تا مدرک نباشد نمی توانیم حرفی بزنیم
دستور دادند درس ها تعطیل بشود
این مردک عبرت نگرفته
به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید می شوم
کسی برای من وساطت نکند
تو را به زور آوردند یا خودت آمدی؟
به مامورین ترکیه توجه ویژه می کردند
به علما بگویید
اگر دیدید به مردم حمله می کنند
آثار جرم را از بین نبرید
شاه سر افعی در منطقه است
طبیعت شاه و ایادیش مثل سگ درنده است
نمی توانم ناظر رفتار ظالمانه شاه باشم
اولین کسی که اسلحه می گیرد خود من هستم
الآن در مملکت شما زلزله آمده
اگر یک جمله علیه شاه بگویند
با نگاه خود حرف می زد
باید نظام شاهنشاهی برود
بختیار باید اول استعفا بدهد
ابداً با بختیار ملاقات نمی کنم
به خواهر ملک حسین اجازه ملاقات ندادند
هیات مصری را نپذیرفتند
شعار اصلی علیه شاه باشد
اینها چه کاره هستند؟
رضایت را در چهره امام دیدیم
حرمت مراجع شکسته شده
حرکت آقای خمینی تند و غیر معقول است
این هم کاغذ آقا مرتضای تو
کسانی که مغزشان تکان نخورده است
رژیم در منزل امام اجازه روضه نمی داد
خوشحالی مقدس نماها از تنهایی امام
حتی پول کرایه نداشتیم
آمده اند نجف را به هم بریزند
نمی دانم چه گناهی کرده ام
اینها می گویند من تبعید نشده ام
هرگز به مقابله روحانیون نجف برنخاستند
چرا شما نشسته اید
من با این آقا چه بکنم؟
شریعتمداری چه خیری از ساواک دیده؟
باید تمام مساجد سیاهپوش شود
ایشان همه زحمت های ما را به باد داد
اولین کسی که اشک حسرت می ریخت
حتی یک کلمه با ماموران حرف نمی زدند
صفوفتان را فشرده کنید
من پیش بینی هایی می کنم
هنر بزرگ امام کشف قدرت مرجعیت بود
حتی به جمعیت های فرهنگی نامه نوشتند
نقش امام در تحریک مراجع
دور هم نشستن شما برکت دارد
شما خیلی زودباور هستید
باید مقاومت کنید
قضیه را عادی تلقی می کردند
بیایند مصطفی را ببرند
مصطفی در زندان ورزیده می شود
چرا مانع جوانها می شوید؟
اگر هیچکس نباشد تنها ادامه می دهم
از همین امروز شروع کنیم
با همان وضع به خیابان می رفتند
هرگونه راه بازگشت را خراب کرده ایم
ملت ترکیه به من احترام کرد
از این مرز به آن مرز می روم
فکر تغییر رژیم [شاه] را زنده نگه دارند
مسلمان باید تشکیلاتی باشد
باید به مردم آگاهی بدهید
اجازه عملیات های نظامی با ایشان بود
همین جملات کافی است
تمام نامه ها را خودشان نوشتند
از قول من بگو به این مسایل بیشتر توجه کنند
بگویید بیاید
تمام اعلامیه ها را خودشان می نوشتند
اجازه دخالت به کسی نمی دادند
تشکیلاتی کار کنید
رمز موفقیت امام تماس با مردم بود
خوشحال می شدند
جواهراتتان را هم می گیریم
این ثروتهای عظیم از حلال نیست
در حدی که به انقلاب لطمه نخورد
جامعیتی که آیت الله بروجردی داشتند در بقیه نبود
پرچمدار، آقای بروجردی هستند
اگر آقای بروجردی اجازه دهد
برای تداوم مبارزه با بهاییت آیت الله بروجردی را آماده می کرد
آقا، سرد شده اند
برای جلوگیری از اعدام فداییان اسلام، شخصاً اقدام کردند
تنها کسی که به درد ملت ایران می خورد
بگذارید مرا ببرند
قیامت سرتان نمی شود؟
یک سفر به ایران تشریف ببرید
من یکی از پیروان شما هستم
مبارزه نباید به درس و بحث ما آسیب برساند
در نجف وظیفه من غیر از ایران است
امام خمینی مبارز به معنای واقعی
مقدمات پیروزی انقلاب
خدا به ما نعمتی داد
نظم حتی در سلول انفرادی
با قرآن مانوس بودند
دشمن مرا به این موهبت رساند
فقط یک بار به سامرا رفتند
رضاخان که نمی فهمد
سیلی محکمی به یکی از دراویش زدند
به تو و دولت تو تذکر می دهم
قلم و کاغذت را بردار و برو
ما هم به کماندوهای خود دستور می دهیم
فوراً در منزل را باز کنید
امام در منزل را باز کردند
حاضر نمی شدند کسی از ایشان محافظت کند
ناراحت نباشید من با شما هستم
از صدور اعلامیه ترسی نداشتند
دولت ایران غلط کرد شما هم غلط کردید
تغییری در برنامه نمازشان ایجاد نشد
ما نکردیم، خدا کرد
احساس غربت نمی کنم
چنین چیزی را نمی پذیرم
هر کجا فرشم را پهن کنم منزلم است
از عراق خارج می شوم
به نجف و کربلا نچسبیده ام
به رغم خستگی و سرگردانی آرام بودند
اگر کسی منزل من نیاید بیرون نمی روم
به حسب وظیفه کارم را شروع کردم
می خواهم به وظیفه عمل کنم
والله تکلیف است
یک شب احساس شکست نکرده ام
موظفیم انجام وظیفه کنیم
نمی توانم ساکت بنشینم
نمی شود ساکت بود
دست از تکلیف برنمی دارم
فرودگاه به فرودگاه می روم
از این خاندان چه دیده؟
اگر هیچکس توجه نکند
گذرنامه ام را بیاور
هر کجا بروم، حرفم را می زنم
وظیفه ما عمل به احکام الهی است
اگر هیچکس نگوید، من می گویم
حرمت حرم را شکستند
می خواست تکلیف انجام شود
مُلای استخوان داری بود
اعلامیه های افشاگری داشتند
نقش حیاتی داشتند
هنرمندی بزرگ در کشف قدرت مرجعیت
کشف صمیمیت مردم با مراجع
پای امام نلرزید
مردی خطرپذیر بود
امام در همه جا حاضر بود
قیام آقا را نفهمیدند
اعتنایی به پرونده سازی ها نداشتند
تهدید مقامات بی اثر بود
همبستگی ملی در بازسازی فیضیه
همه برای بازسازی فیضیه آمده بودند
ارتجاع سیاه را به شاه بازگرداند
صدای آن روز ماندگار شد
نقطه عطف در تاریخ اسلام
هنگام دستگیری آرامش خاصی داشت
جنگنده ها بر فراز آسمان قم
نخستین حمایت مکتوب
شجاعت در مقابل بازجویان
مبارزه برای دنیا؟!
از ابتدا اقتداری عجیب داشتند
شکنجه روحی در زندان
پوست بدنشان کنده میشد
تهدید ماموران ساواک
روضه برای شهدای فیضیه
ابرقدرتها را در هم شکستند
صبر عجیبی داشتند
اعلامیه سرنوشت ساز
برای شاه نامه نوشتند
آقا می خواستند مردم نظر بدهند
یکی از ماموران فریاد زد «یا مرگ یا خمینی»
اراده ای الهی داشتند
برای خداحافظی با داداش نرفتند
آقا از بزرگ منشی ایشان بسیار لذت بردند
می خواهم تو نباشی!
اعلامیه امام زودتر از همه رسید
از خواب شبشان برای انقلاب می زدند
قرآن آریامهر را برگرداندند
اشتغال به مطالعه علیرغم اعلامیه های توهینآمیز ساواک